جاه جو
معنی کلمه جاه جو در فرهنگ عمید
جملاتی از کاربرد کلمه جاه جو
بلی معاویهٔ جاه جوی نگذارد اگر بکار خلافت شود حسن مشغول
چو جاه جوی ز حرص ار گرفت و گیر کنی فرود تحت ثری اوفتی ز بی جایی
فخر بزرگ و خُرد، ز نامِ بزرگ توست جاه جوان و پیر ز بخت جوان توست
مر فقر را امین نبود هیچ جاه جوی چون تخت شه نشین نشود هیچ پیل عاج