تعص

معنی کلمه تعص در لغت نامه دهخدا

تعص. [ ت َ ع َ ] ( ع مص ) دردگین شدن اعصاب کسی از بسیاری رفتن : تَعِص َ تَعَصاً. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نزد بعضی بمعنی برگشتن پی پاست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه تعص

هر يك از اين دو طرز تفكّر، مصداقى از مصاديق حجاب مستور است كه در آيه و إ ذا قراءت القران جعلنا بينك و بين الذين لايؤ منون بالاخرة حجاباً مستورا(1051) آمد است . حجاب مستور برخلاف حجاب مشهود كه محسوس و آشكار است ، حجاى پوشيده و پنهان است ؛ زيرا مستور در اين جا به معناى ساتر نيست و حجابِ پنهان در برابر حجاب آشكار همان گناه است كه امرى معنوى و ناديدنى است و بر قلب انسان مى نشيند و مانع فهم معارف و مى شود؛ چنان كه اميرمؤ منان در ئپاسخ كسى كه پرسيد: چرا از نماز شب محروم شدم ، فرمود: گناه روز، پاى بند و قيد توست ؛ اءنت رجل قد قَيَّدَتْك ذنوبُك (1052). سلمان فارسى (رضوان اللّه تعالى ) نيز در پاسخ كسى كه گفت : توان نماز شب ندارم فرمود: در روز معصيت خدا نكن ؛ لا تعص اللّه بالنهار(1053).
اءول من آمن بهذا الرسول الغيبى و الولى الحقيقى ، هو سكان سكنة الجبروت من الانوارالقاهرة النورية و الاقلام الهية العالية . فهىاءول ظهور بسط الفيض و مد الظل ؛ كما قال النبى - صلى الله عليه و آله -((اول ما خلق الله نورى .)) اءو ((روحى )).(30) ثم ، على الترتيب النزولى منالعالى الى السافل ، و من الصاعد الى النازل ، حتى انتهى الامر الى عالم المادةوالماديات و سكان اءراضى السافات ، بلا تعص و لا استنكار. و هذا اءحد معانى قوله -صلى الله عليه و آله وسلم - ((آدم و من دونه تحت لوائى .))(31) و اءحد معانى عرضالولاية على جميع الموجودات .