بی کتاب
معنی کلمه بی کتاب در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بی کتاب
دبیری و دبیر بی کتاب و خط و املائی هژبری و هژبر بیدل و چنگال و دندانی
این چنین گفته های مستانه خوانده ام بی کتاب این عجب است
دهدت دیده تا شوی بینا بی کتابی ترا کند استا
گشت ملت بی کتاب
لیک تفتیش خطی آسان نیست خواندنش کار بی کتابان نیست
بیا که دفتر اوراق پای تا سر خویش ب آب عشق بشوئیم و بی کتاب شویم
جاهل و پست و بی کتاب و شرور ظالم و دون و طامع و مغرور
شحنه مست و شیخ بی کتاب است
وَ قالَتِ الْیَهُودُ و جهودان گفتند لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْءٍ ترسایان بر هیچ چیز نبند، وَ قالَتِ النَّصاری و ترسایان گفتند لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْءٍ جهودان بر هیچ چیز نبند، وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ و ایشان نامه میخوانند کَذلِکَ همچنین قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ گفتند ایشان که نادان محضاند و بی کتاب اند مِثْلَ قَوْلِهِمْ گفتنی همچون گفت ایشان فَاللَّهُ یَحْکُمُ اللَّه داوری برد