جنگ ازموده

معنی کلمه جنگ ازموده در فرهنگ عمید

( جنگ آزموده ) کسی که جنگ کرده و تجربه و مهارت در جنگ پیدا کرده است، رزم آزموده، دلیر، جنگ جو، جنگ دیده.

جملاتی از کاربرد کلمه جنگ ازموده

(غازان ) شخصا رشيد و جنگ آزموده بود و به خوبى به فنون لشكر كشى و مقابله بادشمن آشنا شده و اسرار اين كار را آموخته بود و از مرگ هيچ پروا نداشت ، و همه وقتقشون خود را به حقير شمردن عمر و نداشتن باك از دشمن تشويق مى كرد.
ما مرد جنگ و پرورده ميدان رزميم ، قبيله ما نيز هم بسيارند و هم شايسته و جنگ آزموده .همه مانيز گوش به فرمانيم .اگر بدرخشى مى درخشيم .اگر غروب كنى غروب مى كنيم و هرچه فرمان دهى همان كنيم .
احنف گفت : يا اميرالمؤ منين ! در خدمتگزارى شما آماده ام ، اكنون يكى از دو كار را انتخابفرما. يا با دويست نفر مرد جنگ آزموده در خدمت شما باشم ، يا با قبيله خويش ، چهار هزارمرد جنگى را زا شما دفع كنم .

سلطان محمود ایلخان پس از قبول مذهب اسلام از مؤمنین و مشوقین جدی آن آیین گردید و در تمام عمر در رعایت مراسم و آداب دین حنفی و اقامهٔ شعائر آن می‌کوشید. غازان شخصی رشید و جنگ آزموده بود، مخصوصاً قبل از رسیدن به مقام ایلخانی یعنی در دورهٔ حکومت خراسان، به واسطهٔ حملات پی‌درپی مغولان ماوراءالنهر به این مملکت، به خوبی فنون لشکرکشی و مقابلهٔ با دشمن را فرا گرفته‌بود و اسرار این کار را آموخته بود. ظاهراً وی از مرگ هیچ ترسی نداشت و تمام وقت سپاه خود را به حقیر شمردن عمر و نداشتن باک از دشمن تشویق می‌کرد؛ غالباً مثل چنگیز خان، سرداران خود را احضار می‌کرد و به آن‌ها تعلیمات ویژه‌ای می‌داد و به ایشان توصیه می‌نمود که در لشکرکشی‌ها از راهداران و راهنمایان بیش از همه استفاده کنند و پیش از حرکت در تأمین وسایل، آذوقه، کسب اطلاع از احوال و روحیهٔ دشمن به کمک جاسوس‌ها بکوشند. در رعایت انضباط لشکریان بسیار تلاش می‌کرد و در این راه نیز مقلد چنگیز بود