[ویکی الکتاب] معنی فَتًی: جوان - غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است) معنی فَتَیَاتِکُم: کنیزان جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است) معنی فِتْیَةٌ: جوانمردان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است) معنی فَتَاهُ: خدمتگزارش - غلام جوانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است ) معنی فَتَاهَا: خدمتگزارش - غلام جوانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است ) معنی فَتَیَانَ: دو غلام - دو غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است) معنی فِتْیَانِهِ: غلامانش - کارگزارانش - گماشتگانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است) معنی تَحْمِلَهُمْ: تا مرکبشان دهی - تا وسیله سفر به آنان بدهی (کلمه حمل به معنای این است که به کسی مرکبی از قبیل اسب و یا شتر و امثال آن بدهی ،و "حمله ، یحمله ، حملا " معنایش این است که فلانی به فلان کس مرکبی داد که بر آن سوار شود ، شاعر عرب گفته است : ألا فتی عنده خفا... ریشه کلمه: فتو (۲۱ بار)فتی (۲۱ بار) تازه جوان. در دختر فتاة گویند. و به طور کنایه به غلام و کنیز (برده) گفته میشود (مفردات). در قرآن مجید به حر و آزاد اطلاق شده است . گفتند جوانی ابراهیم نام را شنیدیم که خدایان را به بدی یاد میکرد و در آیه . مراد از فتی غلام است یعنی زنانی در شهر گفتند زن عزیز مصر از غلامش کام میخواهد. جمع فتی فتیان و فتیه است مثل . به غلامانش گفت سرمایه آنها را در بارهایشان بگذارید و مثل . آنها جوان هایی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و بر هدایتشان افزودیم. جمع فتاة فتیات است . کنیزانتان را بر زنا مجبور نکنید اگر عفت اختیار کنند.
جملاتی از کاربرد کلمه فتى
در اين جنگ نقش علىّبن ابى طالب عليهما السّلام از همه ى افراد بيشتر بود، به نحوى كه شمشير آن حضرت شكست وپيامبر صلّى اللّه عليه و آله شمشير خود را كه ذوالفقار نام داشت به آن حضرت داد و على عليه السّلام از ايشان حفاظت مى كرد. در اين جنگ شصت ضربه و زخم بر پيكر مبارك على عليه السّلام وارد شد. امام صادق عليه السّلام فرمود: پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله جبرئيل را در ميان زمين و آسمان ديد كه مى گويد: ((لا فتى الاّ علىّ لاسَيف الاّ ذوالفقار))
و در حديث معتبر منقول است كه حضرت صادق عليه السلام از شخصى پرسيد: فتى كيست؟
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: پيامبر صلى اللّه عليه و آله پيك وحى را ميان زمينو آسمان مشاهده كرد كه مى گويد: لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على . در اين اثنافريادى برخاست كه محمد كشته شد!
قال : قال لى زيد بن على ، و انا عند ابى عبداللّه (عليه السلام ) ماتقول يا فتى ، فى رجل من آل محمّد (صلى اللّه عليه و آله ) استنصرك ، فقلت : ان كانمفروض الطاعة نصرته ، و ان كان غير مفروض الطاعة ، فلى انافعل ولى ان لاافعل فلما خرج قال ابوعبداللّه (عليه السلام ): اخذته و اللّه من بينيديه و من خلفه و ما تركت له مخرجا. ))
953-قـرآن كـريـم مـلازم مـوسى را با عنوان فتى ذكر شرده و نامى از وىنبرده است . فتى در لغت به معناى جوان و كنايه از بنده و خدمت كار است . گويندوجـه آن كـه خـداونـد او را فـتـاى موسى خوانده آن بود كه وى خدمت كارى موسى را در اينسفر به عهده داشت .
قدمهاى استوار از عبدالله روايت مى كنند كه روز سيم ماه مبارك رمضان بود كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام قدم بر دوش مبارك حضرت رسالت پناه گذاشت و پشت كعبه ، از بتخالى كرد؛ و ديگر، روز احد على عليه السلام هر دو قدم خود را در زمين نهاد. حضرترسول صلى الله عليه و آله و سلم ، را در زير قدمهاى خود گرفته به هر دو دستشمشير مى زد: يكى صمصام (72) و ديگرى قمقام (73) تا هر دو تيغ در دست اوشكست ، حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم ، ذوالفقار را از ميان خود گشود وبه حضرت شاه ولايت داد تا دفع كفار كرد. اين كلام در حق اونازل گشت كه : لا فتى الا على لاسيف الا ذوالفقار ،(74) حضرترسول صلى الله عليه و آله و سلم در حق او فرمود كه الاسلام تحت قدميه .(75)
- عن الرضاعليه السلام : فقال لرسول اللّه موسى عليه السلام بعض اءصحابه : إ ن هذه البقرة لها نباء، فقال : و ما هو؟ قال : إ نّ فتى من بنى إ سرائيل كان بارّاً باءبيه و إ نّه اشترى بيعاً فجاء إ لى اءبيه والا قاليد تحت راءسه ، فكرِه اءن يوقظه فترك ذلك فاستيقظ اءبوه فاءخبره ، فقال له : اءحسنت ، فخذ هذه البقرة فهى لك عوض بما فاتك ؛ قال : فقال رسول اللّه موسى عليه السلام : انظروا إ لى البرّ ما بلغ باءهله (489).
و منظور از فتاه در اينجا طبق گفته بسيارى از مفسران ، و بسيارى از روايات ، يوشع بننون مرد رشيد و شجاع و با ايمان بنى اسرائيل است ، و تعبير به فتى (جوان ) ممكن استبـه خـاطـر همين صفات برجسته ، و يا به خاطر خدمت به موسى و همراهى و همگامى با اوبوده باشد.
استفهامى كه مردم كردند به داعى تاءسف و در عينحال تحقيق از مرتكب جرم است ، مؤ يد اين معنا جمله بعدى آيه است كه مى گويد: (قالواسمعنا فتى يذكرهم ...)، پس اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه (من ) موصولهو به معناى (كسى كه ) مى باشد، صحيح نيست .
فتية همانگونه كه سابقا هم اشاره كرديم جمع فتى به معنى جوان شاداب است اما از آنجاكـه در سـن جـوانـى بـدن نيرومند و احساسات پرجوش و عواطف پرخروش است ، و از نظرجـنـبـه هـاى روحـى قلب جوان آماده پذيرش نور حق و كانون محبت و سخاوت و عفو و گذشتاست بسيار مى شود كه اين كلمه (فتى و فتوت ) به معنى مجموعه اين صفات به كار مىرود هـر چـنـد در سـن و سـالهـاى بـالا باشد، همانگونه كه از كلمه جوانمردى و فتوت درفارسى امروز نيز اين مفاهيم را مى فهميم .