حریمی. [ ح َ ] ( ص نسبی ) منسوب به حریم. قبیله ای از یمن منسوب به حریم. || محله ای بزرگ در جانب غربی بغداد. ( سمعانی ). رجوع به حریم دارالخلافه و حریم طاهری شود. حریمی. [ ح ُ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به حُریم ، بطنی از صَدف. ( سمعانی ). حریمی. [ ح َ ] ( اِخ ) بُرسَوی ، از مردم بروسه. معاصر سلطان سلیم خان قدیم ، نامش عبداﷲبن محمد مرزیفونی رومی ( 1066 هَ. ق. ) شاعریست ترک و او را دیوانیست. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و هدیةالعارفین ج 1 ص 477 شود. حریمی. [ ح َ ] ( اِخ ) قورقوردبن بایزید. متوفی به سال 918 هَ. ق. او راست : دیوانی به ترکی.
جملاتی از کاربرد کلمه حریمی
مردمک مهر خموشی است نظربازان را در حریمی که نباشد نظر گویایی
خانه معمولاً خصوصیترین ملک یک فرد یا یک خانواده در اجتماع است که از امنیت و حریمی مشخص و ویژه برخوردار است.
می شود ناف غزالان ختا دیده روزن در حریمی که تو آن زلف گرهگیر گشایی
چه عجب غنچه تصویر شود شادی مرگ؟ در حریمی که نسیمش دم گیرای می است
در حریمی که من از درد کشانم صائب بحر را دعوی پیمانه کشیدن نرسد
شهر کرج با طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۰ دقیقه و ۳۰ ثانیهٔ خاوری و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیهٔ شمالی (پل تاریخی کرج، ورودی جادهٔ کرج-چالوس)، با ارتفاع ۱٬۲۹۷ متر از سطح دریا (ایستگاه راهآهن)، در فاصلهٔ ۳۶ کیلومتری شمال غربی تهران واقع شدهاست. این شهر با مساحتی معادل ۱۷۵٫۴ کیلومتر مربع و حریمی به وسعت ۱۷۸٫۹ کیلومتر مربع در دامنهٔ رشتهکوه البرز مرکزی قرار دارد و مرکز شهرستان کرج میباشد.
خودداری سپند در آتش بود محال خالی است جای من به حریمی که جای توست
مقدس حریمی چو قدس خلیل به وصفش زبان وقف ذکر جمیل
_ حیاط، به عنوان حریمی امن و آرام برای آسایش خانواده.
در حریمی که کند دلبر ما دست بلند چیست پیراهن یوسف که قبا نتوان کرد؟
ننهم پای ارادت به حریمی که در او حرف طول امل و عرض تجمل گذرد
حریمی که خواهی گدا، خواه شاه گذارند بر آستانش کلاه