همنشینی با نیکان

معنی کلمه همنشینی با نیکان در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] کلید واژه: شرایط دوستان نیکو، همنشینی با افراد نیکو
همنشینی با نیکان یکی از توصیه های دین مبین اسلام است . پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم همواره توصیه نموده اند که همنشینان خود را از میان افراد مؤمن و متقی انتخاب نمایید. ایشان در وصیتی به ابوذر فرمودند: « ای ابوذر همسخن برای خود انتخاب مکن، مگر فرد مؤمن را».
دوستی، همنشینی و همراهی با افراد نیک، یکی از عوامل تربیت و جلوگیریِ انسان از انحراف است. توصیه قرآن کریم این است که:«کُونوا مَعَ الصّادقین»
همچنین از نکاتی که حکیمان و عالمان الهی، نسبت به آن توصیه و تأکید دارند، مجالست داشتن و همنشینی با علماست؛ به طوری که توصیه شده حتی در انتخاب محل زندگی جایی را برگزینیم که با یک عالم مرتبط باشیم.
                      
امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرماید: لیس شیء ادعی لخیر و انجی من شر، من صحبه الاخیار . چیزی نیست که از صحبت اخیار، انسان را بیشتر به سوی خوبیها بخواند و از بدیها نجات دهد.(شرح غرر الحکم: ۸۵/۵)
امام صادق علیه السلام می فرمایند که امام علی علیه السلام فرمودند:
لَاعَلَیْکَ أَنْ تَصْحَبَ ذَا الْعَقْلِ وَ إِنْ لَمْ تَحْمَدْ کَرَمَهُ وَ لَکِنِ انْتَفِعْ بِعَقْلِهِ وَ احْتَرِسْ مِنْ سَیِّئِ أَخْلَاقِهِ وَ لَا تَدَعَنَّ صُحْبَةَ الْکَرِیمِ وَ إِنْ لَمْ تَنْتَفِعْ بِعَقْلِهِ وَ لَکِنِ انْتَفِعْ بِکَرَمِهِ بِعَقْلِکَ وَ افْرِرْ کُلَّ الْفِرَارِ مِنَ اللَّئِیمِ الْأَحْمَقِ؛

جملاتی از کاربرد کلمه همنشینی با نیکان

اگر یک اسب تنها بیفتد چیرگی بر آن دشوار می‌شود اما با آموزش کم‌کم یادمی‌گیرد تا یک انسان را به عنوان دوست و همنشین خود بپذیرد و به دور بودن از هم نوعان خود عادت کند. اگر یک اسب تنها بماند و به اندازهٔ کافی همنشین نداشته باشد یا تمرین و آموزش شبیه‌سازی همنشینی با انسان به جای اسب نداشته باشد دچار بی حوصلگی و ناهنجاری می‌شود و این مشکل خود را با جویدن چوب، لگد زدن به دیوار، حرکت‌های «موجی» (مرتب به عقب و جلو رفتن) و دیگر مشکلات نشان دهد..
طالبان هر سوی پویانند لیکن بی خبر ز آنکه تو خود همنشینی با طلب کاران خویش
جعفر خرسندی در سال ۱۲۸۳ خورشیدی در شهرستان بروجرد به دنیا آمد، در جوانی به همراه خانواده به کرمانشاه رفت و در همان‌جا اقامت گزید. پس از فوت پدر و با ازدواج مجدد مادر، با ابوالقاسم لاهوتی (شاعر و مشروطه خواه بزرگ ایرانی) برادر شد و در محضر وی به کسب علم و سواد و رموز شاعری پرداخت. همنشینی با برادر ناتنی، استعداد و طبع شاعری را در او بارور کرد.
سقراط در جواب می‌گوید «هرگاه به دانشمندی چون تو می‌رسم و می‌خواهم درد پنهان خود را بگویم، پیش از آنکه درد مرا بشنود؛ زبان به دشنام و سرزنش می‌گشاید و می‌گوید «سقراط دست از سخنان بیهوده بردار» اما آن مردی که در درون من است و این سوالات را مطرح می‌کند، می‌گوید «شرم نداری که دربارهٔ کارهای زیبا سخن می‌گویی در حالی که نمی‌دانی» زیبا چیست؟ تو که از ماهیت «زیبا بیخبری چگونه می‌توانی گفتار یا کردار زیبا را از زشت بازشناسی؟» چه بسا هم شما و هم این مرد مرا سرزنش می‌کنید؛ و در پایان می‌گوید «شاید صلاح من در این است و گمان می‌کنم همنشینی با هر دوی شما برای من سودمند بوده‌است؛ زیرا اکنون به معنی آن مَثَل معروف پی می‌برم، که می‌گوید زیبا دشوار است.»