اقرار فرزندان یعقوب

معنی کلمه اقرار فرزندان یعقوب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اقرار فرزندان یعقوب (قرآن). فرزندان یعقوب در حضور وی، به تسلیم بودن در برابر خدای یکتا اعتراف کردند.
حضرت یعقوب دارای دوازده فرزند پسر بود. فزوتیل، شمعون، لاوی، یهودا، ریالون، یشجر، بجماع، لی، احاد و اشر از مادری بنام (اِلیا) دختر خاله یعقوب بودند و یوسف و بنیامین از مادری به نام راحیل بودند. فرزندان یعقوب همگی تنومند و زیباروی بودند و اما یوسف زیباترین آنها بود، یکی از مخلوقات خداوند که خداوند نیمی از زیبایی های دنیا را در چهره او قرار داد، به همین خاطر از همان دوران کودکی مورد حسادت برادرانش قرار گرفت و یعقوب او را از تمامی فرزندانش بیشتر دوست می داشت. ام کنتم شهداء اذ حضر یعقوب الموت اذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی قالوا نعبد الـهک.... الها واحدا و نحن له مسلمون.(آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را می پرستید؟» گفتند: «خدای تو، و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.»)
تفسیر آیه
وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ این جمله بیانی است برای عبادتی که در جمله: (بعد از من چه چیز را عبادت میکنید) از آن سؤال شده بود، و میرساند آن عبادت که فرزندان در پاسخ پدر گفتند، عبادت بهر قسم که پیش آید نیست، بلکه عبادت بر طریقه اسلام است. و در این پرسش و پاسخ روی هم رفته این معنا به چشم میخورد: که دین ابراهیم اسلام بوده، و دینی هم که فرزندان وی، یعنی اسحاق و یعقوب و اسماعیل و نواده های یعقوب، یعنی بنی اسرائیل و نواده های اسماعیل یعنی بنی اسماعیل خواهند داشت، اسلام است، و لا غیر، چه اسلام آن دینی است که ابراهیم از ناحیه پروردگارش آورده، و در ترک آن دین، و دعوت به غیر آن، احدی را دلیل و حجتی نیست.
عاقبت فرزندان یعقوب
از امام صادق(علیه السلام)نقل شده که یوسف هنگام مرگ، فرزندان یعقوب را که تعداد آن ها هشتاد نفر بودند، دور خود جمع کرد و گفت: طولی نخواهد کشید که «قبطیان» بر شما مسلّط شوند و شما را زیر شکنجه سخت قرار دهند تاوقتی که خداوند شما را به وسیله مردی از فرزندان لاوی بن یعقوب که نامش موسی بن عمران است، برهاند. در عهد عتیق نیز آمده است: یوسف هنگام مرگ به برادران خود گفت: من به زودی می میرم؛ ولی بدون شک، خداوند شما را از مصر به کنعان سرزمینی که وعده آن را به نسل ابراهیم و اسحاق و یعقوب داده است، خواهد برد.

جملاتی از کاربرد کلمه اقرار فرزندان یعقوب

چنین گفتند فرزندان یعقوب که خُردست او اگرچه هست محبوب
یا بَنِی إِسْرائِیلَ ای فرزندان یعقوب اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ یاد کنید نواخت و نیکویی من الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ آن نیکویی که با شما کردم و نواخت که بر شما نهادم، وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ شما را افزونی و بیشی دادم بر جهانیان روزگار شما.
«یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ» فرزندی که میراث برد از من وز همه نژاد و فرزندان یعقوب، «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا» (۶) و آن فرزند را ای خداوند من پسندیده‌ کن.
مطابق روایت تنخ، یعقوب و پسران او به دلیل دعوت برادرشان یوسف که در آن زمان حاکم بوده به سرزمین مصر مهاجرت می‌کنند. وقتی آن‌ها به مصر می‌روند تعدادشان ۷۰ نفر است که در چهار نسل به ۶۰۰٫۰۰۰ نفر افزایش میابند. فرعون از قدرت گرفتن فرزندان یعقوب ترسیده و دستور می‌دهد که تمامی فرزندان پسر آن‌ها را بکشند. خدای اسرائیل نام خود را به موسی نشان می‌دهد که از نسل لاوی است. در این زمان یهوه آن‌ها را از اسارت نجات داده و قوانین خود را به آن‌ها می‌دهد تا آن‌ها ملت او باشند؛ ولیکن اسرائیلیها دارای ایمان کافی نیستند و حاضر نمی‌شوند به سرزمین موعود حمله کنند. بعد از مرگ موسی و نسل او، نسل بعدی به رهبری یوشع وارد کنعان می‌شوند و اختیار آن سرزمین را به دست می‌گیرند؛ ولیکن باز اسرائیلیها ایمان کافی ندارند و دچار مشکلات می‌شوند.
قوله تعالی: یا بَنِی إِسْرائِیلَ ای فرزندان یعقوب اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ یاد کنید نواخت من که شما را نواختم و آن نیکویی که با شما کردم، وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی و باز آئید پیمان مرا أُوفِ بِعَهْدِکُمْ تا باز آئیم شما را به پیمان شما، وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ و از من بترسید.
طبق کتاب مقدس، فرزندان یعقوب (دوازده قبیله اسرائیل) یک اخلاق ملی را تشکیل دادند و به‌طور جمعی پادشاهی اسرائیل (پادشاهی متحد) را تأسیس کردند، که نام دولت امروزی اسرائیل از آنجا آمده‌است.
دانشمندان یهودی در مورد هویت و ملیت و دوره زمانی ایوب اختلاف نظر زیادی دارند. حتی یک آمورائیم در حضور ساموئل نحمانی مدعی شد که چنین شخصیتی وجود نداشته و کل داستان کتاب ایوب افسانه است. مشابه این دیدگاه را ساموئل بن لاکیش اتخاذ کرده که هرچند وجود ایوب را تأیید می‌کند ولی ماجرای او را تخیلی دانسته‌است. به جز این اظهارات بقیه خاخام‌ها در وجود ایوب تردید نکرده‌اند ولی در مورد ملیت و دوران زندگی او نظرات بسیار متفاوتی را ابراز داشته‌اند. هر یک از این خاخام‌ها برای یافتن ملیت و دوره زمانی ایوب سعی کرده‌است همانندی بین دو جمله یا کلمه از کتاب مقدس بیابند. به‌گفتهٔ بار کاپارا، ایوب در عصر ابراهیم می‌زیسته؛ به‌گفتهٔ آببا ب. کاهانا، هم‌عصر یعقوب بوده و با دیناه دختر یعقوب ازدواج کرده. ر. لوی گفته که او معاصر فرزندان یعقوب بود و از خوزه ب. هلفتا نقل قول می‌کند که ایوب زمانی متولد شد که یعقوب و فرزندانش وارد مصر شدند و زمانی مرد که اسرائیلیان این کشور را ترک گفتند، در نتیجه ۲۱۰ سال عمر کرده‌است. نظراتی نیز وجود دارد که او را از مشاوران و وزیران فرعون می‌داند. لوی ب. لحما معتقد است که ایوب هم‌دوره با موسی بوده و موسی نویسندهٔ کتاب ایوب است. برخی از خاخام‌ها هم معتقدند که ایوب همان خدمتکار خداترس فرعون است. رابا، زمان حیات ایوب را دقیق‌تر مشخص کرده و می‌گوید که ایوب در زمانی می‌زیست که موسی جاسوسانی را برای کشف سرزمین کنعان به آنجا فرستاد. برخی خاخام‌ها هم او را از پیامبران اقوام غیریهودی دانسته‌اند. همچنین ابن میمون دانشمند بزرگ یهود، گرچه نبی‌بودن او را تأیید می‌کند اما او را غیریهودی می‌داند.
قوله تعالی: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا کافر شدند ایشان که گفتند: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ که خدای عیسی مریم است، وَ قالَ الْمَسِیحُ و گفت عیسی: یا بَنِی إِسْرائِیلَ ای فرزندان یعقوب، اعْبُدُوا اللَّهَ خدای را پرستید، رَبِّی وَ رَبَّکُمْ خداوند من و خداوند شما، إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ هر که انباز گیرد با خدای، فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ اللَّه حرام کرد بر وی بهشت، وَ مَأْواهُ النَّارُ و جای وی آتش، وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ (۷۲) و ستمکاران را هیچ یاران نیست.