قران کریم بزرگترین معجزه پیامبر اسلام و دلیل بر نبوت ایشان می باشد. معنی اعجاز در قران کریم این است که هیچ کسی نمی تواند مانند آن را بنویسد و همین امر نشانه آن است که قران از سوی خداوند بزرگ نازل شده است. منظور از این که هیچ بشری نمی تواند نظیر قران را بنویسد این نیست که کسی سواد و علم کافی برای نوشتن چنین کتابی را ندارد بلکه منظور این است که خداوند همگان را از انجام دادن این کار عاجز کرده است. در طول تاریخ علمای بزرگ اسلام چه شیعه و چه سنی با اشاره به اعجاز ادبی قران نظیر استفاده از کلمات موزون در آن و همچنین اعجاز محتوایی قران نظیر آمدن اخبار غیبی در آن و از همه مهمتر امی بودن پیامبر اسلام بر معجزه بودن کتاب قران تاکید داشته اند.
معنی کلمه اعجاز در قران کریم در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اعجاز در قرآن کریم (کتاب). «اعجاز در قرآن کریم» نوشته آقای حسن عرفان کتابی است که به بررسی ابعاد اعجازی قرآن کریم پرداخته است. در بخش اول این اثر مباحث کلی اعجاز و تحدی مطرح گشته و نسبت به ضرورت شناخت اعجاز قرآن تاکید شده است. نویسنده شاهکارهای ادبی را به هیچ وجه قابل مقایسه با قرآن کریم نمی داند چرا که این گونه آثار اولا: همانند داشته اند. ثانیا: پدیدآورندگان آنها ادعای نبوت نداشته اند. در ادامه مؤلف طی چهار بخش ذیل به بررسی شیوه های اعجاز قرآن می پردازد. ← بخش اول کتاب دارای پنج بخش اساسی ذیل می باشد: ۱- «مباحث کلی اعجاز و تحدی» که دربرگیرنده: سخن آغازین، ارتباطهای سه گانه، ضرورت شناخت اعجاز قرآن و غیره می باشد. ۲- «اعجاز بیانی قرآن» که عناوینی چون: درستی واژه ها، آشنایی واژه ها، خوش آهنگی واژه ها، فراگیری واژه ها و غیره را دربرمی گیرد. ۳- «اعجاز محتوای قرآن» که عناوین: پیراستگی از عیب ها و... ، نزول بر امی، فلسفه امی بودن حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم و... را دربر دارد. ۴- «اعجاز علمی قرآن» به پیشگویی های علمی قرآن، جامعیت و فراگیری قرآن، انقلاب انسانی، دانش و بینش تاریخی قرآن و شیوه تاریخ نگاری قرآن می پردازد. ۵- «اعجاز قرآن از منظر اخبار غیبی» عناوینی چون: پیشگویی های تاریخی، تمدن سازی، آسانیها و... را دربر دارد. البته لازم است «تمدن سازی»، «آسانی ها»، «معجزه عددی» را هریک بخشی جداگانه به حساب آورد. نسخه شناسی نویسنده کتاب آقای حسن عرفان می باشد. این کتاب در قطع وزیری با جلد شومیز در ۱۸۸ صفحه برای اولین بار در سال ۱۳۷۹ شمسی توسط «دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی» منتشر شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه اعجاز در قران کریم
مؤلف : و در اين معنا روايات بسيارى از طرق شيعه و سنى رسيده ، علاوه بر اين ، جزوبودن اين دو سوره براى قرآن ، مورد تواتر قطعى تمامى كسانى است كه متدين به دين اسلامند، و لذا مى بينيم در پاسخ بعضى از منكرين اعجاز قرآن كه گفته اند: اگر قرآن معجزه بود نبايد در جزئيت اين دو سوره براى قرآن اختلاف شود، گفته اند تواتر قطعى هست بر اينكه اين دو سوره جزو قرآن است ، و اين تواتر كافى است در اينكه به اختلاف مذكور اعتنايى نشود، علاوه بر اين آنها هم كه گفته اند: اين دو سوره جزو قرآن نيست ،نگفته اند كه ساخته خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) است ، و از ناحيه خداى تعالى نازل نشده ، و نيز نگفته اند كه مشتمل بر اعجاز در بلاغت نيست ، بلكه تنها گفته اند جزو قرآن نيست ، كه آن هم گفتيم قابل اعتناء نيست ، چون تواتر عليه آن قائم است .
اشاره : عنوان اعجاز در آيات فراوان از بشر سلب شده ، يعنى ، هيچ كس نمى تواندخداوند را عاجز كند: (واعملوا انكم غير معجزى الله )، (1110) ليكن در هيچ آيه اى به خداوند اسناد داده نشده ، يعنى ، در قرآن اصطلاح معجزه به معناى معهود كلامى آبه كار نرفته و فقط از آن به عنوان آيه ، نشانه اراده الهى ياد شده است .
بود اعجاز در اصلاح دل ها دختر رز را ولی چون نوبت ما می رسد داه خرابات است
کردند هم از دوال اعجاز در کوس سپهر غلغل انداز
هـر كـس آيـات ايـن كـتـاب را كـه مـايـه تـذكـر و بـيـدارى دل و حركت انديشه و پاكى جامعه ها است بررسى كند به خوبى ميداند يك معجزه روشن وجـاويـدان است ، با وجود اين معجزه آشكار كه از جهات مختلف آثار اعجاز در آن نمايان است(از جـهـت جـاذبه فوق العاده ، از جهت محتوى ، احكام و قوانين ، عقائد و معارف و...) آيا باز در انـتـظـار ظـهور معجزه ديگرى هستيد؟ كدام معجزه بهتر از اين ميتواند حقانيت دعوت پيامبراسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را ثابت كند؟!
از آن جمله در جلد 11 بحارالانوار، ذيل حالات امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نقل كرده از على بن يقطين كه رئيس الوزراى هارون و از شيعيان خالص بود و ابراهيم جمال كوفى سخت از او نگران و ناراحت بود، هنگامى كه بر حضرت موسى بن جعفر عليه السلام در مدينه وارد شد حضرت به او بى اعتنايى فرموده و فرمود تا ابراهيم از تو راضى نشود من از تو راضى نمى شوم ، عرض كرد ابراهيم در كوفه است و من مدينه ام پس آن حضرت او را به اعجاز در يك لحظه از مدينه به كوفه ، درب خانه ابراهيم حاضر فرمود.
آرى ، در اينجا يك نظر ديگرى است ساده تر از آنچه گفته شد، و آن ، نظر كردن بهاجزاى عالم از جهت نظام اسباب و مسببات است كه آن را هم خداى سبحان در كلامش به بيانىكه در مساله اعجاز در جلد اول اين كتاب گذشت تصديق فرموده و از اين نقطه نظر اجزاىعالم از هم جداست ، و وجود بعضى متوقف بر وجود بعضى ديگر و يا عدم بعضى ديگراست و بهمين جهت يكى جلوتر موجود مى شود، يكى عقب تر، يكى به آسانى و يكى بهسختى ، و سلسله اسباب واسطه هايى است ميان مسبب و ميان خداى تعالى ، و خداى تعالىآن را موجود مى كند، اما با وساطت آن اسباب . و ليكن اين نظر يك نظر ساده و بسيط است .
ترسم از بس دست او می لرزد از شرم لبت شیشه ی اعجاز در دست مسیحا بشکند
قوى ترين ميثاق آن ست كه گسستنى نباشد و گسست ناپذيرى آن به نحو ضرورت باشد، نه به طور دوام محض و چنين وثاقِ ضرورى ذاتى باشد؛ يعنى با هويّت انسان هماهنگ باشد؛ به طورى كه قرين وجودى او باشد، نه ذاتى ماهوى . چنين ميثاقِ مستحكمى همان فطرت معهود است كه بعداً به وسيله برهان عقلى نهادينه شده است ؛ از اين رو در تفسير كبير رازى ، ميثاق عقلى اقوى المواثيق ناميده شده است (183)؛ چنان كه شيخ طوسى عهد به زبان برهان را مطرح كرده و جريان عالم ذرّ را به طورى كه ذرّات ريزى واجد روح شده باشد منتفى دانسته است (184). مقصود از اخذ ميثاق در آيه مورد بحث و مانند آن ، تحقّق عينى احكام تورات است ، نه صرف پذيرش قلبى آن . گرچه معجزات حضرت موسى سهم به سزايى در پذيرش بنى اسرائيل نسبت به مكتب او داشت ، ليكن صرف اعجاز در تحقق ايمان كافى نيست ، بلكه عقل استدلالى بايد آن را مدار احتجاج قرار دهد.
دوم استدلال بر اينكه پيغمبر بايد به وسيله معجره تاءييد شود، و دليلى كه امام (عليه السلام ) دراين باره آورده درست همان مطلبى است كه ما در بحث از اعجاز در تفسير آيه :(وان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله ) بيان كرديم . سوم مساءله خالى نبودن زمين از حجت است ، كه ان شاء اللّه بيانش خواهد آمد.
در مساءله مورد بحث نيز وقتى بنا شد يك امر خارق العاده ممكن باشد، بايد خارق العاده هاى ديگر نيز ممكن باشد و اين شخص خودش دعوى نبوت يعنى امرى خارق العاده مى كند،پس بايد خارق العاده هائى ديگر نيز برايش ممكن باشد، و بتواند براى اثبات نبوت خود معجره بياورد، معجره اى مربوط به نبوتش كه هر بيننده اى كه در نبوت او شك دارد،با ديدن آن يقين به نبوت وى بكند، و ما در بحث اعجاز در تفسير آيه : (وان كنتم فىريب ممانزلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله ...) به قدر كفايت بحث كرديم .
از مهر خاتم تو به اعجاز در جهان آوازه نگین سلیمان برآمده
مـگـر عـصـا و مـار عـظيم هر دو در گذشته هاى دور از خاك گرفته نشده اند، البته شايد مـيـليـونـهـا يا صدها ميليون سال طول كشيد كه از خاك اين چنين موجوداتى به وجود آمد (وهـيـچ در ايـن مـسـاله تـفـاوتـى نـيـسـت كـه مـا قـائل بـه تـكـامـل انـواع بـاشـيـم و يـا ثـبـوت انـواع ، چـرا كـه بـه هـرحـال هـم چـوب درخـتـان از خـاك آفريده شده اند و هم حيوانات ) منتها كار اعجاز در اين موردبـوده اسـت كه آن مراحلى را كه ميبايست در طول ساليان دراز طى شود، در يك لحظه و درمـدتـى بـسـيـار كـوتـاه انـجـام داده اسـت آيـا چـنـيـن امـرى محال به نظر مى رسد؟