معنی کلمه اتقوا من غضب ال در لغت نامه دهخدا
بر آن منگر که دریا رام باشد
بر آن بنگر که بی آرام باشد.( ویس و رامین ).تو از بردباران بدل ترس دار
که از تند در کین بتر بردبار.اسدی.کمان تا فزونتر بود خم پذیر
فزون باشدش سختی زخم تیر.اسدی.
پس يونس عليه السلام عرض كرد: پروردگارا من غضب نكرده ام بر ايشان مگر از براى آنكه مخالفت تو مى كنند و نفرين نكردم بر ايشان مگر وقتى كه معصيت تو كردند، پس بعزت تو سوگند مى خورم كه بر ايشان مهربان نخواهم شد هرگز و نصيحت مشفقانه ايشان را نخواهم كرد بعد از آنكه ايشان در اين مدت كافر شدند به تو و تكذيب منكردند و انكار پيغمبرى من نمودند، پس عذاب خود را بر ايشان بفرست كه ايشان هرگزايمان نمى آورند.
عرض كرد: يا على ! مرا رها كن تا بشارتى ديگر به تو دهم . وقتى او را رها كرد گفت :يا على ! آن روزى كه خداوند آدم عليه السلام را خلق كرد، ذريه او را از پشتش خارج نمودكه به شكل موجوداتى ريز بودند. از آنها عهد گرفت و به آنها خطاب كرد: آيا من پروردگار شما نيستم ؟ همگى جواب دادند: چرا. آنان را شاهد بر خودشان گرفت . بعداز آن ، ميثاق از حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و تو گرفت . تمام آنان تو راشناختند و تو همه را شناختى . اينك هر كس بگويد تو را دوست دارم . او را مى شناسى وهر كس تو را دشمن دارد او را مى شناسى . براى بار سوم او را زمين زد. شيطان گفت : ياعلى ! بر من غضب نكن و از روى من بلند شو، تا تو را بشارت ديگرى دهم . فرمود: من ازتو بيزارم و لعنتم بر تو باد. عرض كرد: به خدا قسم اى پسر ابوطالب ! هر كس باتو دشمنى مى كند، من در وجود و نطفه او شركت كردم ، آلت خود خود را در رحم مادرش داخل نمودم . بعد عرض كرد: يا على ! آيا آن آيه قرآن را قرائت كرده اى كه مى فرمايد:شركت كن در اموال و اولادشان ؟!(545)
امام صادق عليه السلام فرمود: من غضب عليك من اخوانك ثلاث مرات فكميقل فيك شرا فاتخذه لنفسك صديقا هر كدام از برادران دينيت سه بار نسبت به تو عضبناك و خشمگين شد، ولى سخن ناروائى درباره ات نگفت مى توانى دست دوستى بسويش دراز كنى و طرح رفاقت با او بريزى .
پس حق تعالى وحى فرستاد بسوى او كه : در ميان ايشان زنان حامله واطفال نابالغ و مردان پير و زنان ضعيف و ضعيفان كم عقل هستند، و منم خداوند حكم كننده عادل و پيشى گرفته است رحمت من بر غضب من و عذاب نمى كنم خردان را به گناه بزرگان قوم تو، اى يونس ! ايشان بندگان من و آفريده هاو خلق كرده هاى منند در شهرهاى من و روزى خواران منند و مى خواهم كه تاءنى و رفق ومدارا نمايم با ايشان و انتظار مى كشم كه شايد توبه كنند، و تو را بر ايشان مبعوث كرده ام كه حافظ و نگهبان ايشان باشى و مهربانى كنى نسبت به ايشان به سبب خويشى كه با ايشان دارى ، و تاءنى و مدارا كنى با ايشان براى راءفت پيغمبرى ، وصبر كنى بر بديهاى ايشان به سبب بردبارى رسالت و از براى ايشان به مدارا نساختى و به طريقه پيغمبران و شفقتهاى ايشان با اين گروه سلوك نكردى ، و اكنون كه صبرت كمى كرده و خلقت تنگ شده است بى تاءمل عذاب از براى ايشان مى طلبى ، بنده من نوح صبرش بيش از تو بود بر قوم خود و صحبتش با ايشان نيكوتر و تاءنى وصبرش بيشتر شود و عذرش تمامتر بود، پس من غضب كردم از براى او در وقتى كه غضب كرد از براى من و مستجاب كردم دعاى او را در وقتى كه مرا خواند.