معنی کلمه ابن محاسن یحیی بن ابی الصفا در دانشنامه اسلامی
[ویکی نور] «یحیی بن أبی الصفا بن أحمد» معروف به «ابن محاسن» که در کتاب های تراجم از او به «المحاسنی» یاد شده، از ادیبان و علمای حنفی مذهب است. او از فاضل ترین افراد خاندان خود بوده است. در مصادر، تاریخ ولادتش ذکر نشده است اما احمد بن شاهین قبرسی از ادبای بزرگ دمشق در قصیده ای تاریخ وفاتش را 1053ق1643/م ذکر کرده است. معلومات زیادی از او و مناصبی که داشته است، وجود ندارد، جز اینکه مسئولیت مدرسه غزالیه دمشق و تدریس در آن را به عهده داشته و دانش های معقول و منقول را نزد عده ای از علمای دمشق فراگرفته است. المقرّی در سال 1041ق به دمشق وارد شده و إبن محاسن با او مکاتباتی داشته است. 1-عبدالرحمن بن محمد بن عمادالدین بن محمد العمادی الحنفی (متوفی 1641م) 2-یوسف بن أبی الفتح بن عبدالرحمن السقیفی الدمشقی (متوفی 1646م) 3-أحمد بن محمد المقرّی التلمسانی المالکی (متوفی 1632م) 1-نفخ الطیب من غصن الاندلس الرطیب؛ 2-المنازل المحاسنیة فی الرحلة الطرابلسیة.
جملاتی از کاربرد کلمه ابن محاسن یحیی بن ابی الصفا
نام زرتشتی او «بِزیست» بود. یحیی که در دربار فضل بن سهل سرخسی صاحب منصب بود، از آیین زرتشتی به اسلام گروید و نامش را نیز به «یحیی بن ابیمنصور» تغییر داد (ترجمهٔ «بزیست پسر فروزان») و به ندیمان مأمون عباسی پیوست. یحیی سرپرست رصدخانه «شَمّاسیّه» در بغداد شد و کتابخانهٔ «بیت الحکمه» که توسط مأمون تأسیس شده بود نیز کار میکرد. او چهار پسر داشت (سعید، حسن، محمد و علی)؛ محمد در ادبیات عرب، نجوم و موسیقی چیرهدست بود و آثار همچون اخبار الشعرا از خود بر جای گذشت؛ علی نیز در این علوم زبانزد بود و همهٔ افرادی که بعدها از این خاندان نامی شدند از فرزندان علی بن یحیی بودند. یحیی بن ابیمنصور در لشکرکشی به آناتولی مأمون رو همراه کرد و نهایتاً در همین دوره در سال ۲۱۷ ه.ق درگذشت و در قبرستان قریش در شهر حلب به خاک سپرده شد.
ابن اثیر (۵۵۵–۶۳۰ه.ق / ۱۲۳۲ م) در الکامل فی التاریخ به اختلافات میان وکلای محمد بن الحسن در دوران غیبت و تأثیر غلو در بروز آن میپردازد. به عقیده جاسم حسین ممکن است وی اطلاعات خود را از کتاب «تاریخ الامامیه» اثر یحیی بن ابی طی (م ۶۳۰ ق. / م. ۱۲۳۲) گرفته باشد.
تفسیر اصطلاحی در علوم اسلامی است که به توضیح معانی قرآن و استخراج معارف آن میپردازد. علم تفسیر یکی از گستردهترین زمینههای علوم اسلامی است. در ابتدای کار، بسیاری از صحابه در قرون نخستین با تفسیر کردن قرآن مخالف بودند و از معدود افرادی که به تفسیر پرداختند، علی بن ابیطالب، ابنعباس، ابنمسعود و ابی بن کعب بودند. هر یک از این افراد شاگردانی را نیز تربیت کردند. تا مدتها تفاسیر بهصورت شفاهی رواج داشت. گرچه مکتوب بودن بخشی از تفاسیر علی و ابنعباس محل تردید است، اما نخستین تفاسیر مکتوب در دورهٔ تابعین و توسط شاگردان چهار صحابهٔ مذکور، به وجود آمد؛ بهطور مثال سعید بن جبیر بهدستور عبدالملک بن مروان (خلیفهٔ اموی) تفسیری بر قرآن نوشت. غالب تفاسیر این دوره توسط شاگردان ابنعباس انجام شدهاست، ولی گاه مفسرانی هم بودهاند که پا فراتر از آموزههای ابنعباس گذاشتند و تفاسیر عقلی-درایی داشتند، که سرآمد آنها حسن بصری است. در زمان اتباع تابعین تفسیر بهعنوان یک «علم» شناخته شد و نخستین تفاسیر شیعی از زید بن علی، جعفر صادق و جابر بن یزید جعفی، در این دوره نوشته شد. در قرون دوم و سوم هجری، یحیی بن ابی کثیر و احمد بن حنبل مباحثی را مطرح کردند دربارهٔ این که با توجه به سنت بایستی قرآن را معنا کرد؛ این گروه که به اهل حدیث مشهورند، اعتقاد داشتند صرفا با تکیه بر احادیث میتوان قرآن را مورد مطالعه قرار داد. تفسیرهای حدیثی نیز انواع بسیاری داشته و فراواناند.
و هذه السّورة من اوائل ما انزل من القرآن. قال یحیی بن ابی کثیر: سألت ابا سلمة بن عبد الرّحمن عن اوّل ما نزل من القرآن. فقال: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قلت: یقولون: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ»؟!.
یحیی بن ابی کثیر گوید هر کی با مردمان آمیزد مدارا باید کرد و هر که مدارا کند ریا کرده باشد.