ابزه
معنی کلمه ابزه در فرهنگ معین
معنی کلمه ابزه در فرهنگ عمید
۲. آبی که از کنار چشمه یا تالاب بیرون آید، زهاب.
معنی کلمه ابزه در فرهنگ فارسی
زهاب، زه آب، آبی که ازکنارچشمه یاتالاب بیرون آید، درزوشکاف باریک درظرف یازمین که آب از آن تراوش کند
( آب زه ) آبی که از کنار چشمه یا رود و تالاب ترابد
جملاتی از کاربرد کلمه ابزه
خود روستای وادان از بخشهایی همچون: قلعه، ده، کهریزک، بالا حصار، بالا روبار، پایین روبار، سرباغ، شهرک آزادگان، شهرک بنیاد، زیر کمر و جدید تشکیل شدهاست. ولیکن حواشی روستا و چشمه آبهای آن عبارت اند از :چهار چشمه، بند امان (حمام)، رزک، تولک، میشینی، ممشه، نی یک، چشم ابراهیم، تخت شاه، چشمه شاه، دلی، آبزه، رستمآباد، آب باریک، محدودیه، سفید خانیک، دو دره، مملی، قاسم بیگی، سرخ چشمه، جوزدار، سره قاسم و… که بعضاً این مناطق تاریخچه خاص خودشان را دارند. به عنوان مثال پیر چنار در جوزدار.