معنی کلمه فاضل اباد در لغت نامه دهخدا
فاضل آباد. [ ض ِ ] ( اِخ ) دهی از بخش دره شهر شهرستان ایلام که در 21 هزارگزی باختر دره شهر و یکهزارگزی جنوب راه مالرو هندمین به ایلام واقع است. جایی کوهستانی ، گرمسیر و دارای 204 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه صیمره و محصول عمده اش غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فاضل آباد. [ ض ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 33 هزارگزی باختر نورآباد و 21 هزارگزی باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه واقع است. جلگه ای سردسیر، مالاریایی و دارای 600 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، لبنیات و پشم ، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ساکنان از طایفه سادات ، و چادرنشین هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
فاضل آباد. [ ض ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 15 هزارگزی باختر چگنه بالا واقع است. جایی کوهستانی ،معتدل و دارای 153 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).