طبقات ناصری
معنی کلمه طبقات ناصری در دانشنامه آزاد فارسی
تألیف منهاج سراج جوزجانی، در حدود ۶۵۷ـ ۶۵۸ق، کتابی به فارسی، در تاریخ جهان، به ویژه تاریخ ایران و اسلام از زمان آدم تا روزگار مؤلف. مؤلف آن را به ابوالمظفر ناصرالدین محمود بن ایلتتمش از پادشاهان هند تقدیم کرده و نام کتاب از او گرفته شده است. کتاب در ۲۳ طبقه نوشته شده است و هر طبقه به شرح یک سلسله از پادشاهان و خلفا اختصاص دارد. عمده ترین مطالب این اثر شامل پادشاهی خوارزمشاهیان ، غوریان ، ملوک هند، و چگونگی یورش مغول به ایران است . نثر آن ساده است و به سلاست و روانی شهرت دارد. متن کامل این کتاب را عبدالحیّ حبیبی قندهاری در ۱۳۲۸ش در لاهور و سپس در ۳/۱۳۴۲ش در کابل منتشر کرد.
معنی کلمه طبقات ناصری در دانشنامه اسلامی
پس از اینکه بر اثر فتنه مغول این مرد فاضل به هند رفت در آنجا به مناصب بزرگ درباری و قضائی رسید و در دربار پادشاهان دهلی به جاه و مقام دست یافت و در این زمان بود که مشاهدات خود را با نثری شیوا و دلچسب به رشتۀ تحریر کشید و کتاب طبقات ناصری را به نام ناصر الدین و الدین ابو المظفر محمود بن سلطان التتمش تألیف کرد.
قاضی منهاج سراج در نوشتن کتاب خود از کتب گذشتگان و معاصران خود سوده برده و تاریخ خود را از زمان حضرت آدم ابو البشر و سپس طبقه انبیا شروع کرده و همین روش بیست سال پس از او مورد استفاده قاضی بیضاوی در نوشتن کتاب نظام التواریخ قرار گرفته. کتاب نظام التواریخ که کتابی بسیار مختصر است عینا نمونه برداری از طبقات ناصری منهاج سراج است. البته این سخن نفی دانش و کمالات و ارزش ادبی و تاریخی قاضی بیضاوی نمی کند اما آنچه مسلم است بیضاوی در هنگام نوشتن کتاب خود، کتاب طبقات ناصری را در پیش روی داشته است.
با آنکه قاضی منهاج سراج یک داور و یک رجل درباری زمان خود بوده اما مانند بسیاری از رجال درباری عصر خود و پیش از خود که از فضل و ادب و هنر و دانش بهرمند بوده اند او نیز دارای فضل و کمال و دانش بوده است و باز با آنکه نثر در قرن هفتم دوره تکلّف و تصنّع را می پیموده، قاضی از نثر ساده و روان پیروی کرده و از تکلف و تصنّع پرهیز نموده است. حشو و زواید و اطناب ممّل در کتاب دیده نمی شود. همچنین گر چه روش ایجاز را دنبال می نماید اما ایجازهای مخّل در آن وجود ندارد.
کتاب را به بیست و سه طبقه تقسیم نموده. کلمات عربی جز در سرفصل طبقات که ستایش خداوند است در کتاب کمتر دیده می شود. آیات قرآن و احادیث تقریبا نادر و کمیاب است. شعر عربی در جلد اول دیده نمی شود و در جلد دوم اشعار عربی گاهی از خود منهاج سراج و گاهی از دیگران دیده می شود مخصوصا قصیده نسبتا مطّول یحیی بن اعقب آورده است. این قصیده، خروج ترک و ظهور فتنه چنگیزخان و ظهور ترک چین را بیان داشته است و از اول حال ایشان تا وقت فنای آن جماعت جمله بیان کرده است. از اول قصیده تا بر افتادن آنان آورده تا بنظر بزرگان گذر یابد. ترجمه ابیات نیز در زیر هر یک از بیت ها بیان نموده.
اشعار فارسی بیشتر بصورت رباعی در همه جای کتاب پراکنده است مخصوصا در جلد دوم که غالبا از خود قاضی منهاج است.
[ویکی فقه] طبقات ناصری (کتاب). یکی از تواریخ معتبر قرن هفتم کتاب طبقات ناصری است به تالیف قاضی ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج جوزجانی و مؤلف بسال ۶۵۸ ه. ق است.
طبقات ناصری از مهمترین و مشهورترین کتب تاریخی این عصر است که در زمان مؤلف به شهرت و اعتبار رسید و قاضی منهاج سراج نیز یکی از نویسندگان معروف و مورخان مشهور است که کتاب خود را به سلامت و روانی انشا نموده است. او علاوه بر اینکه از کتب تاریخی دیگر بهره های فراوان برده، از مشاهدات و تجربیات خود نیز در تالیف کتاب سود جسته است زیرا او یکی از رجال معروف عصر خود است که به دربار سلاطین غور و آل شنسب محشور بوده و بسیاری از حوادث تاریخی را در اوایل فتنه مغول به چشم دیده و یا از اشخاص مطلع و خبیر آن عصر کسب اطلاع نموده است. پس از اینکه بر اثر فتنه مغول این مرد فاضل به هند رفت در آنجا به مناصب بزرگ درباری و قضائی رسید و در دربار پادشاهان دهلی به جاه و مقام دست یافت و در این زمان بود که مشاهدات خود را با نثری شیوا و دلچسب به رشته تحریر کشید و کتاب طبقات ناصری را به نام ناصر الدین و الدین ابو المظفر محمود بن سلطان التتمش تالیف کرد. قاضی منهاج سراج در نوشتن کتاب خود از کتب گذشتگان و معاصران خود سوده برده و تاریخ خود را از زمان حضرت آدم ابو البشر و سپس طبقه انبیا شروع کرده و همین روش بیست سال پس از او مورد استفاده قاضی بیضاوی در نوشتن کتاب نظام التواریخ قرار گرفته. کتاب نظام التواریخ که کتابی بسیار مختصر است عینا نمونه برداری از طبقات ناصری منهاج سراج است. البته این سخن نفی دانش و کمالات و ارزش ادبی و تاریخی قاضی بیضاوی نمی کند اما آنچه مسلم است بیضاوی در هنگام نوشتن کتاب خود، کتاب طبقات ناصری را در پیش روی داشته است.
نثر طبقات ناصری
با آنکه قاضی منهاج سراج یک داور و یک رجل درباری زمان خود بوده اما مانند بسیاری از رجال درباری عصر خود و پیش از خود که از فضل و ادب و هنر و دانش بهرمند بوده اند او نیز دارای فضل و کمال و دانش بوده است و باز با آنکه نثر در قرن هفتم دوره تکلف و تصنع را می پیموده، قاضی از نثر ساده و روان پیروی کرده و از تکلف و تصنع پرهیز نموده است. حشو و زواید و اطناب ممل در کتاب دیده نمی شود. همچنین گر چه روش ایجاز را دنبال می نماید اما ایجازهای مخل در آن وجود ندارد. کتاب را به بیست و سه طبقه تقسیم نموده. کلمات عربی جز در سرفصل طبقات که ستایش خداوند است در کتاب کمتر دیده می شود. آیات قرآن و احادیث تقریبا نادر و کمیاب است. شعر عربی در جلد اول دیده نمی شود و در جلد دوم اشعار عربی گاهی از خود منهاج سراج و گاهی از دیگران دیده می شود مخصوصا قصیده نسبتا مطول یحیی بن اعقب آورده است. این قصیده، خروج ترک و ظهور فتنه چنگیزخان و ظهور ترک چین را بیان داشته است و از اول حال ایشان تا وقت فنای آن جماعت جمله بیان کرده است. از اول قصیده تا بر افتادن آنان آورده تا بنظر بزرگان گذر یابد. ترجمه ابیات نیز در زیر هر یک از بیت ها بیان نموده. اشعار فارسی بیشتر بصورت رباعی در همه جای کتاب پراکنده است مخصوصا در جلد دوم که غالبا از خود قاضی منهاج است. شه را خضر از جام بقا ساقی باد ایوان درش چو چرخ نه طاقی باد نام طبقات در جهان تا باقی است محمود شه آن ناصر دین باقی بادنثر طبقات ناصری نثری است سهل و ممتنع، حاوی تمام صفات ادبی زبان فارسی، جملات از هم مجزا و خبرها مشخص و روشن است. سادگی و سلامت و شکستگی عبارات و شکفتگی جملات و الفاظ به درجه ای است که در برخی از این محاسن از نثر تاریخ بیهقی پیشی گرفته است و بقول مصحح کتاب آقای عبد الحی حبیبی «مولانا نثر نویسی است جادو نگار و طبقات وی از شهکارهای نثر زبان پارسی است.» علما و شعرا و نویسندگان این عصر می کوشیدند تا بیشتر از لغات و ترکیبات فارسی استفاده کنند و حتی زبان درباری این دوره نیز زبان فارسی شد و کوشش می شد تا حتی المقدور از واژه های عربی در مکاتبات و مراسلات و کتب استفاده نشود و قاضی منهاج سراج نیز از این اصل عدول نکرده است و کلمات زیبای فارسی را در تاریخ خود گنجانیده و از آوردن واژه های عربی تا جایی که توانسته خودداری کرده هر چند که زیاد موفق نگردیده است و در پاره ای موارد تاریخ ها را به زبان عربی نقل نموده و جمله های نعتی مثل رضی الله عنه، رضی الله عنهم، برد الله مضاجعهم نور الله مرقده، نور الله مراقدهم و غیره را نیز آورده است. همچنین حمد خداوند و نعت رسول اکرم در پاره ای از سر فصل ها مخصوصا در دیباچه بزبان عربی است. قاضی کوشیده تا خود را از زبان عربی دور نگه دارد اما کاملا موفق نبوده و قصاید و اشعار عربی را در کتاب خود بویژه در جلد دوم آورده است و نیز از تعریف و تمجید از ممدوح بحد افراط هم بزبان فارسی و هم بزبان عربی کوتاهی نکرده که ما از آوردن نمونه های آن که بفراوانی در کتاب دیده می شود پرهیز کردیم.
طبقه بندی کتاب
پس از ذکر خداوند، نعت پیامبر و سبب تالیف کتاب کتاب به بیست و سه قسم تقسیم شده است؛ طبقه اول یا طبقة الاولی طبقه انبیا است از ابو البشر آدم صلوات الله علیه تا سال دهم هجری «السنة العاشرة من الهجرة» که این سنه را سنة الحج الوداع گویند. طبقه دوم خلفای راشدین از ابوبکر تا علی المرتضی و از علی تا پایان عشره مبشره، طبقه سوم از بنی امیه «اولهم معاویه تا پایان مروان حکم » طبقه چهارم بنی عباس تا پایان المستعصم بالله، طبقه پنجم طبقات ملوک العجم الی ظهور الاسلام «و هم خمس طبقات» باستانی، کیانی، اشکانی، ساسانی و طبقه اکاسره، اکاسره همان سلسله سامانی است. طبقه ششم ملوک یمن، هفتم طاهریون، هشتم صفاریون، نهم سامانیان، دهم دیالمه، یازدهم سبکتکینیه، دوازدهم سلجوقیه، سیزدهم سنجریه، چهاردهم ملوک نیمروز و سیستان، پانزدهم ملوک کرد، شانزدهم خوارزمیه، هفدهم سلاطین شنسبانیه و ملوک غور، هیجدهم سلاطین شنسبیه به طخارستان و بامیان، نوزدهم فی ذکر سلاطین الغزنین من الشنسبانیه، بیستم سلاطین هند من المغربه، بیست و یکم سلاطین شمسیه هند، مقدمه جلد دوم، بیست و دوم ملوک شمسیه در ممالک هند و بالاخره طبقه بیست و سوم وقایع اسلام و خروج کفار ، با این گفتار بیست و یک طبقه در جلد اول و دو طبقه در جلد دوم قرار دارد.
ارزش تاریخی
...
جملاتی از کاربرد کلمه طبقات ناصری
منهاج سراج جوزجانی در کتابش طبقات ناصری در مورد فتوحات قهستان مینویسد: «در سال ۶۰۱ که سلطان غازی معزالدین لشکر به طرف خوارزم برد ملک علاءالدین از غور لشکر به طرف قهستان (ملحدستان (اسماعیلیان)) رفت و به قهستان لشکر کشید و قلعه کاخ را فتح کرد و جهاد بیشمار به جای آورد.»
هیچ مدرکی وجود ندارد که غزنه قبلاً بخشی از پادشاهی سامانیان بوده باشد. پیش از سال ۲۶۰. ه، غزنه جز زابلستان بود و توسط لاویکها اداره میشد، لاویکها که متحد کابلشاهان بودند، الی زمان سبکتگین قدرت غزنه را در دست داشتند و هیچ مدرکی بر کنترل منطقه توسط سامانیان وجود ندارد. پادشاه لاویک قطعاً هندو بود، حتی اگر طبقات ناصری نام ابوبکر یا ابوعلی را به آنها نسبت دهند.
ذکر پیشدادیان در کتابهای پهلوی مانند بندهشن، دینکرد، مینوی خرد، شهرستانهای ایرانشهر و… و همچنین اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان) آمده است. شناختهشدهترین منبع از تاریخ پیشدادیان شاهنامهٔ فردوسی است. همچنین در کتابهای اسلامی مانند: آثار الباقیه، فارسنامه، تاریخ بلعمی، تاریخ پیامبران و شاهان، تاریخ سیستان، تاریخ طبرستان، تاریخ طبری، تاریخ مسعودی، طبقات ناصری و… از پیشدادیان گفتهشده است.
ذکر کیانیان در کتابهای پهلوی مانند بندهشن، دینکرد، مینوی خرد، شهرستانهای ایرانشهر و… و همچنین اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان) آمدهاست. شناختهشدهترین منبع از تاریخ کیانیان شاهنامهٔ فردوسی میباشد. همچنین در کتابهای اسلامی مانند: آثار الباقیه، فارسنامه، تاریخ بلعمی، تاریخ پیامبران و شاهان، تاریخ سیستان، تاریخ طبرستان، تاریخ طبری، تاریخ مسعودی، طبقات ناصری و… از کیانیان گفته شده است.
این کتاب با انشایی ساده و روان، به دور از ابهام، بی تکلف و حاوی تمام صفات ادبی زبان فارسی است. جوزجانی ظاهراً به فارسی و عربی نیز شعر میسرود و چند قطعه و قصیده از وی در طبقات ناصری آمدهاست. بااینکه مؤلف به زبان عربی و علوم شرعی کاملاً تسلط داشت، ولی در نگارش این اثر از نثر و روش پیچیده و متکلف سایر نویسندگان عصر خویش پیروی نکردهاست. زبان کتاب بسیار درست و استوار است؛ همچنین فعلهای قدیمی در آن بسیار کم مورد استفاده قرارگرفته و دارای جملات مجزا است. در این کتاب لغات مغولی برا اولین بار داخل زبان فارسی شدهاست و لفظ مغول نیز شنیده میشود. کلمات عربی جز در سرفصل کتاب که ستایش خداوند است، در کتاب کمتر دیده میشود. آیات قرآن و احادیث تقریباً کمیاب و نادر است شعر عربی در جلد اول دیده نمیشود و در جلد دوم، اشعار عربی گاهی از خود منهاج سراج و گاهی از دیگران دیده میشود. اشعار فارسی به صورت رباعی در همه جای کتاب پراکندهاست، مخصوصاًدر جلد دوم که غالباً از خود قاضی منهاج سراج است.
در شاهنامه فردوسی از کوه قهستان با نام کوه زیبد نام برده شدهاست. در کتابهایی تاریخ جهانگشای، طبقات ناصری، نزهةالقلوب و فتوحالبلدان به نام قهستان اشاره شدهاست.
طبقات ناصری نام کتابی است از منهاج الدین سراج جوزجانی که دربارهٔ تاریخ سلسلههای اسلامی و دربارهٔ سلسله غوریان، نخستین سلاطین هند و جانشینان آنان و دوره استیلای مغول در سرزمین ایران در ۶۵۷ هجری تألیف شدهاست.
مری آر. باچوارووا خاطرنشان میکند که در آهنگ تولد هوری، خدای آغازین آلالو که به عنوان «پادشاه در آسمان» اصلی (پادشاه خدایان) ظاهر میشود، نامی شبیه آلولیم دارد. او پیشنهاد میکند که این متن ممکن است تحت تأثیر فهرست پادشاهان سومری بوده باشد و فرمانروایان آغازین خدایان، از سنتهای مربوط به پادشاهان افسانهای اولیهٔ بینالنهرین الگوبرداری شده باشند. جوزجانی در روایت خود در طبقات ناصری او را با گیومرت یکی میداند.
این کتاب اثر قاضی ابو عمرو عثمان بن محمد منهاج سراج جوزجانی است که در سال ۶۵۸ ه.ق به رشتهٔ تحریر درآورده است. طبقات ناصری به بیست و سه بخش تقسیم شده که از آغاز تا دوران مؤلف را دربر گرفته است. بخش پنجم تا سیزدهم این اثر به طبقات سلاطین ایرارن و سلسلههای پنجگانهٔ باستان، پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان اختصاص یافته است.
طبقات ناصری از مهمترین و مشهورترین کتب تاریخی این عصر است که در زمان مؤلف به شهرت و اعتبار رسید و قاضی منهاج سراج نیز یکی از نویسندگان معروف و مورخان مشهور است که کتاب خود را به سلامت و روانی انشا نمودهاست. او علاوه بر اینکه از کتب تاریخی دیگر بهرههای فراوان برده، از مشاهدات و تجربیات خود نیز در تألیف کتاب سود جستهاست زیرا او یکی از رجال معروف عصر خود است که به دربار سلاطین غور و آل شنسب محشور بوده و بسیاری از فجایع تاریخی را در اوایل فتنه مغول به چشم دیده یا از اشخاص مطلع و خبیر آن عصر کسب اطلاع نمودهاست. پس از اینکه بر اثر فتنه مغول این مرد فاضل به هند رفت در آنجا به مناصب بزرگ درباری و قضائی رسید و در دربار پادشاهان دهلی به جاه و مقام دست یافت و در این زمان بود که مشاهدات خود را با نثری شیوا و دلچسب به رشته تحریر کشید و کتاب طبقات ناصری را به نام ناصر الدین و الدین ابو المظفر محمود بن سلطان التتمش تألیف کرد. قاضی منهاج سراج در نوشتن کتاب خود از کتب گذشتگان و معاصران خود سوده برده و تاریخ خود را از زمان حضرت آدم ابو البشر و سپس طبقه انبیا شروع کرده و همین روش بیست سال پس از او مورد استفاده قاضی بیضاوی در نوشتن کتاب نظام التواریخ قرار گرفته. کتاب نظام التواریخ که کتابی بسیار مختصر است عیناً نمونه برداری از طبقات ناصری منهاج سراج است. البته این سخن نفی دانش و کمالات و ارزش ادبی و تاریخی قاضی بیضاوی نمیکند اما آنچه مسلم است بیضاوی در هنگام نوشتن کتاب خود، کتاب طبقات ناصری را در پیش روی داشتهاست.