معنی کلمه سید علی اکبر فال اسیری در دانشنامه اسلامی
سید علی اکبر فال اسیری پس از گذراندن دوران کودکی در زادگاه خود «اسیر» مقدمات را آموخته و سپس نزد «شیخ محمد اسیری» ادبیات و دروس سطح را آموخت و در سال ۱۲۷۰ هـ . ق) عازم شیراز شد و در درس آیة الله شیخ مهدی کجوری شرکت کرد. وی پس از رسیدن به درجه اجتهاد رهسپار نجف شد و در درس «میرزا حبیب الله رشتی» شرکت کرد و مورد توجه خاص استاد قرار گرفت.شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره مقام علمی فال اسیری می گوید:«او از فقهای برجسته و علمای بزرگ بود. در شیراز نزد شیخ مهدی کجوری (متوفی سنه ۱۲۹۳ هـ . ق) در همان شهر تلمذ نموده، سپس به عراق مهاجرت نموده و در نجف اشرف، در محضر درس میرزا حبیب الله رشتی و دیگران حاضر شد».
طبقات اعلام الشیعه/ نقباء البشر، ج ۴، شیخ آقا بزرگ تهرانی، دارالمرتضی، مشهد، ص ۱۵۸۴.
۱. شیخ محمد کجوری۲. میرزا حبیب الله رشتی.
تألیفات
سید علی اکبر فال اسیری علاوه بر مقام علمی و فعالیت های سیاسی و اجتماعی دارای آثاری است که بدان اشاره می کنیم:۱. رساله عملیه.۲. حاشیه شرح لمعه.۳. کتاب المیراث.
فعالیت های سیاسی
...
[ویکی اهل البیت] کلیدواژه: سید علی اکبر فال اسیری، آثار سید علی اکبر فال اسیری، نهضت تنباکو، فتوای میرزای شیرازی
سید علی اکبر فال اسیری از جمله شخصیت هایی است که در تاریخ سیاسی ایران همچون خورشید می درخشد. او به پیروی از سیره اجداد بزرگوارش در مسائل حاد سیاسی و اجتماعی دنیای اسلام به خصوص عرصه سیاسی کشور ایران تکلیف خویش را حضور در صحنه دانست و باتلاش و اقدامات شجاعانه به مقابله با استعمارگران و دولت مردان خائن پرداخت و تا لحظات آخر عمر خود بر اهداف خویش استوار ماند.
سید علی اکبر فال اسیری در سال (1256 هـ.ق) در روستای «اسیر» از توابع شهرستان لامرد استان فارس دیده به جهان گشود. علت نامیده شدن وی به «فال اسیری» این است که اسیر روستای محل تولد وی و فال روستای بزرگترین در نزدیکی روستای اسیر است.
سید علی اکبر فال اسیری پس از گذراندن دوران کودکی در زادگاه خود «اسیر» مقدمات را آموخته و سپس نزد «شیخ محمد اسیری» ادبیات و دروس سطح را آموخت و در سال (1270 هـ.ق) عازم شیراز شد و در درس آیت الله «شیخ مهدی کجوری» شرکت کرد. وی پس از رسیدن به درجه اجتهاد رهسپار نجف شد و در درس «میرزا حبیب الله رشتی» شرکت کرد و مورد توجه خاص استاد قرار گرفت.
شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره مقام علمی فال اسیری می گوید: «او از فقهای برجسته و علمای بزرگ بود. در شیراز نزد شیخ مهدی کجوری (متوفی سنه 1293 هـ.ق) در همان شهر تلمذ نموده، سپس به عراق مهاجرت نموده و در نجف اشرف، در محضر درس (میرزا) حبیب الله رشتی و دیگران حاضر شد».
سید علی اکبر فال اسیری خود نیز سال ها به تدریس علوم اسلامی پرداخت. در خلال سال های حضورش در نجف، علما و زوار شیرازی به ملاقاتش می رفتند و از او تقاضا می کردند به شیراز مهاجرت کند؛ اما وی علاقمند بود در نجف بماند.
شیخ آقا بزرگ این جریان را چنین بیان می کند: فال اسیری قصد اقامت دائم در نجف را داشت لکن استاد او، (شیخ حبیب الله) رشتی از وی خواست به شیراز بازگردد تا مردم از دانش و فضل او بهره مند شوند.
[ویکی فقه] سیدعلی اکبر فال اسیری از علمای مجاهد ایران در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری بوده است.
وی در ۱۲۵۶ ق در روستای فال اسیر گرمسیر فارس به دنیا آمد و در نوجوانی نزد شیخ محمد اسیری درس خواند و در سال هزار و دویست و اندی به شیراز آمد و فقه و اصول را نزد شیخ مهدی مجتهد کجوری آموخت و به درجه اجتهاد نایل شد. سپس به نجف اشرف رفت و از محضر درس میرزا حبیب الله رشتی استفاده برد و کتاب ارث را که حاکی از دانش و احاطه اوست، در آنجا نوشت. وی قصد داشت که برای همیشه مجاور نجف بماند اما میرزا حبیب الله او را به بازگشت به شیراز ترغیب کرد تا مردم از علم و فضل وی استفاده نمایند و تقریظی نیز بر کتاب او نوشت و مرتبه علم و عمل او را ستود. بدین ترتیب او به شیراز بازگشت و در محله اسحق بیگ سکونت گزید و به ارشاد و خدمت خلق پرداخت.
فعالیت سیاسی
او عالمی شجاع و در دفاع از حقوق مردم در برابر ماموران حکومتی بی پروا بود. در ۱۳۰۳ ق در تظاهرات اعتراض آمیز مردم شیراز به خاطر گرانی قیمت نان، وی نقش عمد ای داشت اما این تظاهرات سرکوب گردید و جمعی از تظاهرکنندگان مقتول و مجروح شدند. سیدعلی اکبر نیز دستگیر شد و به بوشهر تبعید گردید.
قیام علیه کمپانی رژی
پس از عقد قرارداد رژی میان دولت ایران و کمپانی رژی، در ۲۸ رجب ۱۳۰۸ق، که بر اساس آن انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران در داخل و خارج از کشور در اختیار کمپانی مزبور قرار می گرفت، سیدعلی اکبر بر ضد این قرارداد قیام کرد و به انتقاد شدید از آن پرداخت. وی در جمع مردم معترض شیراز که در مسجد وکیل جمع شده بودند بر منبر رفت و بر ضد دولت و کمپانی مطالبی ایراد کرد و در پایان شمشیری از زیر عبا بیرون آورد و گفت: «موقع جهاد عمومی است، ای مردم بکوشید تا جامه زنان نپوشید. من یک شمشیر و دو قطره خون دارم، هر بیگانه ای که برای انحصار دخانیات به شیراز بیاید، شکمش را با این شمشیر پاره خواهم کرد».
تبعید
...