تخصیل

معنی کلمه تخصیل در لغت نامه دهخدا

تخصیل. [ ت َ ] ( ع مص ) پاره پاره گردانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || پیراستن درخت را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || بریدن برای شتر خصله را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه تخصیل در فرهنگ فارسی

پاره پاره گردانیدن چیزی را . یا پیراستن درخت را . یا بریدن برای شتر خصله را .

جملاتی از کاربرد کلمه تخصیل

وی برای سه سال در دیرستان مسعود سعد در محله ارامنه تبریز به تخصیل پرداخت، که مصادف با اشغال ایران از سوی قوای متفقین بود. پس از پایان کلاس نهم دبیرستان چون پدرش در روسیه تحصیل نموده بود و زوسی را خوب می‌دانست قوای روس اورا جایگزین یک آلمانی که مسئول بندر شرفخانه در دریاجه ارومیه بود نمودند. امین عالیمرد در این هنگام به تهران آمد و در میان ده تنی بود که در دبیرستان کشاورزی کرج پذیرفته شد. پس از پایان دبیرستان برپایه‌ی تعهدی‌که داده بود می‌باید به استخدام وزارت کشاورزی در می‌آمد ولی چون وزارت کشاورزی توانائی استخدام اورا نداشت با موافقت آنها عالیمرد با حقوق‌بالاتری به استخدام راه آهن درآمد. در این هنگام او مقالاتی در مجلات امید و جهان نو می‌نگاشت. برخی از این نوشته‌ها ترجمه اشعار رابینرانات تاگور بود. در سال ۱۳۲۹ اوبه سردبیری مجله جهان نو برگزیده‌شد. صاحب امتیاز جهان نو حسین حجازی (پسرعمه مطیع‌الدوله حجازی نویسنده) بود که عالیمرد را با نویسندگانی مانند سعید نفیسی، علی‌دشتی و مرتضی کیوان نویسنده توده‌ئی مجله سخن، آشنا نمود و کیوان او را به صادق هدایت و احمد شاملو معرفی نمود .
وی در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ و دانشگاه وورتسبورگ تخصیل کرد و از شاگردان یوستوس فون لیبیش، ماکس یوزف فون‌پتنکوفر و آلبرت فون کولیکر بود. او سپس برای ادامهٔ تحصیل به دانشگاه گوتینگن رفت و در آنجا از شاگردان فریدریش وهلر بود و سرانجام در سال ۱۸۵۷ به درجهٔ شایستگی علمی رسید. کارل فون فویت از سال ۱۸۶۳، استادتمامِ رشتهٔ فیزیولوژی و سرپرست بخش کتاب‌ها و نشریات رشتهٔ فیزیولوژی در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ شد. از میان شاگردان مشهور او می‌توان به ماکس روبنر اشاره کرد.