علم بیان

معنی کلمه علم بیان در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] علم بیان، دانشی است که در آن از چگونگی ادا کردن یک معنی به صورت های گوناگون بحث می شود. به تعبیر دیگر علم بیان مجموع قواعدی است که نشان می دهد چگونه می توان از یک معنی با الفاظ گوناگون بهره برد.
مباحث این دانش، حقیقت، مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه است و همانند علم معانی برای روشن ساختن معانی مختلف کلام الهی در قرآن کریم پدید آمد تا صاحبان فهم از اشارات خداوند جلیل به مفاهیم منظور و نهفته آیات کریمه پی برند و از سردرگمی در ادراک قرآن خلاص گردند.
همین مقصود نیز در آثار شاعران و ادیبان انجام می شود. بیان از نظر لغت به معنی گفتار، شرح، تفسیر و توضیح آمده است علم بیان علمی است که به واسطه آن، یک معنی حاصل در ذهن را می توان به روشهای گوناگون و ترکیبات مختلف بیان کرد که از نظر دلالت بر آن معنی ذهنی از حیث وضوح و خفا، بعضی آشکارتر و بعضی پوشیده تر باشد.
در حقیقت علم مزبور، علم به اصول و قواعد کلیه ای است که مراعات آن منتج به این نتیجه می شود که هر معنی ذهنی به چند طریق قابل ایراد است. یا آن که نفس ملکه ای است، یعنی کیفیتی که ذهن را از تکرار ادراکات مسائل حاصل شود و به سبب آن بر ادراکات جزئیه قدرت به هم رسد.
منظور از علم بیان، ملکه ای است که از طول ممارست قواعد فن بیان حاصل می گردد که به واسطه آن ادراکات جزئیه که منشأ قواعد کلی است درک می شود. استادان دیگر بلاغت نیز بیان را ایراد معنای واحد به طرق مختلفی می دانند که از نظر دلالت بر آن معنی، بعضی آشکار و بعضی آشکارتر و بعضی پوشیده تر باشد. منظور از روشهای گوناگون کنایه، مجاز، تشبیه، استعاره، است مثلاً در وصف سخاوت کسی که به طریق کنایه گفته می شود: مهزول الفصیل یا دارای گله ی لاغری، جبان الکلب دارای سگی ترسو و یا به طریقه استعاره مخصصه چنین تعبیر شود: دریایی را دیدم یا به گونه استعاره مکنیه گفته شود: زید همه را در نعمت خود غرق کرد که هر یک از نظر دلالت بر معنای مقصود با دیگری در وضوح و خفا فرق دارد و به طریق تشبیه گاه گفته شود: زید در سخاوت چون دریاست و یا زید دریاست، که دلالت هر یک از سه گانه مزبور نسبت به معنای مقصود (سخاوت زید) از نظر آشکارایی و پوشیدگی گوناگون است.
توضیح این که راههای مختلف شیوه های گوناگون ایراد معنی واحد هم از نظر کلی است یعنی به وسیله ی تشبیه یا استعاره یا مجاز و کنایه، معنای واحدی به طرق مختلف است و هم از نظر جزیی یعنی هر یک از کنایه و مجاز و استعاره و تشبیه خود جداگانه می تواند گونه هایی با دلالت های مختلف نسبت به معنای مقصود ارائه دهد: مثلاً در زبان فارسی: در خانه ی فلانی همیشه باز است، یا فلانی در خانه بازی دارد و یا فلانی همیشه مهمان دارد و در ادب کیسه به برگ گندنا بستن در معنای سخاوت و یا فلان کس دستش در جیبش نمی رود و یا نم پس نمی دهد در معنای خساست، از نظر دلالت به معنی مقصود مختلف است، بعضی زودتر معنا را منتقل می کند و بعضی دیرتر. به همین دلیل انواع مختلف پدید آمده است؛ مثلاً کنایه بعید با قریب و نیز رمز با ایما و همچنین است صور خیال دیگر: استعاره و تشبیه.
حوزه ی علم بیان ادبیات و شعر است، نه زبان؛ هر چند ممکن است در زبان عامیانه و محاوره و روزمره ظرایف بیانی دیده شود که در آن صورت باید گفت شعر و ادبیات وارد حوزه زبان شده است، مثلاً وقتی انارفروش می گوید: گل به سر دارم انار و یا هندوانه فروش می گوید بیا عسل ببر و یا از این قبیل؛ همه از مسائل بیانی و بلاغی استفاده می کنند بدون این که خود متوجه شوند.
استعمال لفظ در معنای موضوع له اصلی حقیقت است و استعمال آن در غیر موضوع له مجاز. و بحث اصلی و مجوز اصلی مباحث بیان همان مجاز است، چرا که به واسطه مجاز، طرق مختلف و شیوه های گوناگون ایراد معنی واحد، همراه با اختلاف در وضوح دلالت تحقق می یابد، نه در حوزه ی حقیقت.

جملاتی از کاربرد کلمه علم بیان

او اقتصاد سیاسی را قوانینی می‌داند که ثروت اقتصادی جامعه بر اساس آن بین طبقات مختلف تقسیم می‌شود. به عقیدهٔ او امکان طرح قانونی کمی در این مورد وجود ندارد ولی به احتمال زیاد می‌توان قوانینی را طرح کرد که با نسبت‌های تولید در ارتباط هستند. مازاد بر این، او صراحتاً قوانین توزیع ثروت را تنها هدف حقیقی این علم بیان می‌کند.
در صدف سینه و دریای دل علم بیان در سخن پرورد
آموزش و پرورش هر چه بیشتر بر تعلیم روحانیون آینده متمرکز شد. فراگیری پایه حروف و اعداد در حیطه خانواده یا کشیش روستا باقی ماند. اما موضوعات ثانویه و کم‌اهمیت‌تر مانند تریوییم، دستور زبان، علم بیان، منطق در مدارس وابسته به کلیسای جامع یا مدارس مربوط به شهرها ارائه می‌شد. مدارس متوسطه تجاری گسترش یافت و در برخی از شهرهای ایتالیا بیش از یکی از آنها وجود داشت. دانشگاه‌ها نیز در سده ۱۴ و ۱۵ در سراسر اروپا گسترش یافتند. میزان سواد در میان مردم عوام بالا رفت اما هنوز کافی نبود. در یک تخمین در سال ۱۵۰۰ سواد در میان مردان ده درصد و در میان زنان یک درصد بود.
مورخان وجود آلکوین را به عنوان فردی که در رأس مدرسه و دربار قرار داشته را تأیید می‌کنند. خصوصاً اینهارد، او به‌طور کامل این مسئله را در کتاب خود ثبت می‌کند. وی می‌گوید: «خادم شارل به نام آلبین ملقب به آلکوین… بزرگ‌ترین محقق دوران بود و معلم شارل در آموزش علم بیان، کلام، نجوم را صرف نمود.»
آن علم بیان است که آموختنی بود این علم عیان است که آموختنی نیست