سعب

معنی کلمه سعب در لغت نامه دهخدا

سعب. [ س َ ] ( ع ص ) هر چیز لزج که روان و دراز باشد از شراب و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

معنی کلمه سعب در فرهنگ فارسی

هر چیز لزج که روان و دراز باشد از شراب و جز آن .

جملاتی از کاربرد کلمه سعب

ساری داش یا سر ایوان اشاره کرد که امکان دسترسی و سعب العبور بودن آن این مکان زیبا را به صورت بکر باقی گذاشته است بهمن روستایی متفاوت با اهالی خون گرم و مهمان نواز .
آب گرم درمانی به نام قوتور سویی یا همان آب اندک به علت داشتن گوگرد زیاد یکی از پرخواص‌ترین آب درمانی‌های منطقه مییاشد که به علت کم مهری مسئولین در حال تخریب می‌باشد و از جاذبه‌های گردشگری این روستا می‌توان به قله ای به نام قوش قیه سی یا به زبان فارسی لانه پرندگان (که عسل فراوانی نیز در آنجا وجود دارد که بدلیل سعب العبور بودن دست کمتر کسی به آن رسیده است.