ستاره باران. [ س ِ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) پرستاره. در بیت زیر مجازاً، پرگل : از شاخ شکوفه ریز گویی کرده ست فلک ستاره باران.خاقانی.
معنی کلمه ستاره باران در فرهنگ عمید
۱. فروریختن چیزی از جایی به شکل فرو ریختن ستارگان: از شاخ شکوفه ریز گویی / کرده ست فلک ستاره باران (خاقانی: ۳۴۵ ). ۲. (صفت ) پُرستاره.
معنی کلمه ستاره باران در فرهنگ فارسی
پر ستاره
جملاتی از کاربرد کلمه ستاره باران
در كتاب (المدهش ) در رويدادهاى سال 241 گفته شده است ، كه پيش از غروب آفتاب ،تا طلوع فجر، در شرق و غرب ، ستاره باران شد و ستارگان همچون ملخ به پروازدرآمدند. و در سال بعد، در (سويدا) سنگ باران شد و آن ناحيه ايست در مصر، و وزنسنگها هر يك ده رطل بود. و در رى و گرگان و تبرستان و نيشابور و اسفهان و قم وكاشان و دامغان ، در يك زمان ، زلزله روى داد. كه در اثر آن ، در دامغان بيست و پنج هزارتن كشته شدند و كوه ها از هم شكافت و برخى به برخى نزديك شد. و كوهى در يمن بهحركت آمد و كشتزارهاى برخى كسان ، در جاى كشتزارهاى ديگرى قرار گرفت . و پرندهسپيدى به حلب پديد آمد و چهل روز بانگ مى كرد كه : (يا ايها الناس اتقو الله ) سپسپريد و فرداى آن ، آمد و همان بانگ كرد. آنگاه رفت و ديگر ديده نشد. و مردى در يكى ازروستاهاى اهواز در گذشت و پرنده اى بر جنازه او فرود آمد و به فارسى بانگ كرد كه: خدا بر اين مرده و حاضران بر جنازه اش ببخشايد!
- آپام نپات: که به نام برز ایزد نیز شناخته میشود، آپام نپات ایزد باستانی است که با آب پیوند دارد. در وداها او خدای آبها و در اوستا پسر یا نوه آبهاست. نسخه گیلکی این آهنگ به تیشتر (در زبان پهلوی یا تیشتره در اوستا یا تشتر یا تیر)، ستاره باران، مرتبط با آپام نپات اشاره دارد.
خیزد از جگر ناله من، دور از آتشین لاله من، به نوبهاران دور از آن مه غنچه دهن، روز و شب بود دیده من، ستاره باران
از شاخ شکوفه ریز گوئی کرده است فلک ستاره باران
تیشتَر در زبان پهلوی یا تیشتره در اوستا یا تشتر یا تیر، در منابع زرتشتی ایزد و ستاره باران دانسته شدهاست. ستاره مظهر او شبآهنگ است. هرسال پس از چیرگی بر اپوش (اَپَوشَه)، دیو خشکسالی، مخزن باران در دریای فراخ کرت را باز میکند.