دگرگون کردن

معنی کلمه دگرگون کردن در لغت نامه دهخدا

دگرگون کردن. [ دِ گ َ گو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) متغیر ساختن. تغییر دادن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). تغییر رنگ دادن. و رجوع به دگرگون شود: انتساف ؛ دگرگون کردن رنگ روی. ( از منتهی الارب ).
- دل دگرگون کردن ؛ دل بد کردن. اعتقاد بگردانیدن : سوکای و قرابوقا بواسطه آنکه دل دگرگون کردند به یاسا رسیدند. ( جامع التواریخ رشیدی ). او را پسری بود... درعهد غازان خان دل دگرگون کرده به یاسا رسید. ( جامع التواریخ رشیدی ).
|| وارونه نشان دادن. منقلب کردن :
سخن هر چه گویم دگرگون کنم
تن و جان پرسنده پرخون کنم.فردوسی. || با وضع و آرایشی دیگر کردن. به کیفیتی غیر از موجود و معمول کردن :
همه رزم فردا دگرگون کنیم
سپه پیش پیلان به بیرون کنیم.اسدی.

معنی کلمه دگرگون کردن در فرهنگ فارسی

متغیر ساختن . تغییر دادن .

جملاتی از کاربرد کلمه دگرگون کردن

مارکس با نقد این دیدگاه معتقد است که جوهر انسانی پدیده‌ای یکپارچه که شامل همه انسان‌ها بشود نیست. بلکه جوهر انسانی مجموعه‌ای از روابط اجتماعی است. جوهر انسان بر اساس این روابط اجتماعی تعریف می‌شود. فویرباخ توجه نمی‌کند که روح دینی زاده و محصول اجتماع است و ارتباطی به انسان‌های مجرد و منفرد ندارد. از نظر فویرباخ انسان گویا پدیده‌ای آسمانی است و نه یک موجود زمینی که روابطی با دیگر انسان‌ها دارد. (تز پنجم، ششم و هفتم) مارکس در تز چهارم توضیح می‌دهد که درک این موضوع تنها با درک تضاد درونی دنیای واقعی قابل تبیین است و همین که این موضوع را دریابیم باید به انتقاد نظری از آن امر زمینی و دگرگون کردن آن در عمل دست بزنیم.
طی دهه‌های گذشته سدسازی گسترده و برداشت آب قابل توجهی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه انجام شده است. وزارت نیرو از این سدها دفاع می‌کند و وجود آنها را برای دریاچه خیلی مضر نمی‌داند، اما منتقدان معتقدند این سدها به علت دگرگون کردن جریان طبیعی رودخانه‌هایی که آب دریاچه را تغذیه می‌کردند، اثرات تعیین‌کننده‌ای در کاهش آب دریاچه داشته‌اند.
«پارودی» یا نقیضه‌های نظام قاری، نوعی انقلاب در شعرعرفانی به حساب می‌آید. او با هوشیاری به دگرگون کردن زبان عرفانی ودرهم ریزی ساختار نوین زبان اجتماعی پرداخته است.
در سال ۲۰۲۲، طرفداران یک خط لوله دریایی رقیب دریایی گفتند که دریای خزر از نظر مالی مقرون به صرفه نیست، زیرا اتحادیه اروپا با یک قرارداد طولانی مدت موافقت نمی‌کند چرا که آنها در حال دگرگون کردن منابع انرژی شان هستند.
یکی از مشهورترین گفتاوردهای مارکس در تز یازدهم این کتاب ذکر شده‌است: «فیلسوفان تنها جهان را به شیوه‌های گوناگون تعبیر کرده‌اند. مسئله اما بر سر دگرگون کردن جهان است».
طی دهه‌های گذشته سدسازی گسترده و برداشت آب قابل توجهی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه انجام شده‌است. وزارت نیرو از این سدها دفاع می‌کند و وجود آنها را برای دریاچه خیلی مضر نمی‌داند، اما منتقدان معتقدند این سدها به علت دگرگون کردن جریان طبیعی رودخانه‌هایی که آب دریاچه را تغذیه می‌کردند، اثرات تعیین کننده‌ای در کاهش آب دریاچه داشته‌اند.
شخص، بیماری را به عنوان یک حالت دایمی می‌بیند که بدتر خواهد شد و بدون خصلت رهایی است. بیماری آلزایمر نمونه‌ای از این نوع است، بیمار بدتر و بدتر می‌شود و هیچ امیدی برای بازگشت وی به دنیای عادی وجود ندارد. نوع اصلی سوم، روایت جستجو گونه، تجربه وضعیت بیمار به عنوان یک فرصت برای دگرگون کردن خود به یک فرد بهتر از میان بدبختی و باز فراگرفتن آنچه که در زندگی مهم است.