یک سو فلجی

معنی کلمه یک سو فلجی در فرهنگستان زبان و ادب

{hemiplegia, semiplegia} [علوم پایۀ پزشکی] فلج یک سوی بدن

جملاتی از کاربرد کلمه یک سو فلجی

عصر رضا شاه، عصر تناقضات بازدارندهٔ ملت است؛ در این دوران، ملت از یک سو شاهد پیشرفت‌های صنعتی و مالی و اجتماعی، و از دیگر سو، درگیر استبداد کور، منع انتشار هر نوع اندیشهٔ مترقی، توقیف نشریات، سد آزادی بیان، و بازگشت به اندیشه و ایدئولوژی عهد عتیق است؛ و در این وضعیت فقط فعالیتی حق حیات دارد که بی‌خطر و خنثی، یا در تأیید فره‌مندی و عظمت رضا شاه باشد.
نبطی‌ها تاریخ نوشتاری خاصی از خود به جا نگذاشته‌اند. از نظر تاریخ ادب، اهمیت نبطیان به خصوص در این است که از یک سو، برخلاف دیگر اقوام شمالی، خط یمنی (مُسنَد) را رها کرده و نوشته‌های خود را به خط آرامی می‌نوشتند. بعدها از روی همین، خط عربی ساخته شد. از سوی دیگر، زبان گفتگوی ایشان، ظاهراً عربی ویژه‌ای بود و با عربی حجاز تشابه فراوانی داشت.
آتانیازوف بر این باور است که این شهرک به دلیل نبردهای پرشمار میان قبایل ترکمن از یک سو و قبیله کجار (قزل‌باش) از سوی دیگر نام «ترکمن‌قلعه» را در سده ۱۷ یا ۱۸ میلادی دریافت کرده است.
خیز بینداز به یک سو پشیز تا بدلت زر بدهم جعفری
اشک بر سوز دلم هرگز سر راهی نبست آتش از یک سو چو آمد، آب از یک سو گذشت
این تا حدی نرمال است که آلت در حالت خوابیده بر یک سو آویزان شود به طوری که کمی خمیدگی داشته باشد. برخی از این خم‌ها ممکن است در هنگام راست‌شدگی آلت نیز وجود داشته باشند.
به یک سو چو کاووس دارم نیا دگر سو چو توران پر از کیمیا
بپرداخت استاد از آن خانه دست زاندیشه و فکر، یک سو نشست
بسیاری از ساعتهای ورقی قدیمی، امکان حرکت به یک سو را دارند و نمی‌شود ساعت را به عقب برگرداند.
در نبرد معروف سمیرم که تیر ماه سال ۱۳۲۲ روی داد شروع این نبرد درگیری‌هایی در فیروزآباد و قیروکارزین بود و سرانجام باعث درگیری در ارتفاعات سمیرم بین نیروهای متحد عشایر قشقایی و بویراحمدی از یک سو و نیروهای ارتش ایران از سوی دیگر شد.در نتیجه این نبرد ۳۰۰ نفر به‌علاوهٔ ۲۷ افسر، ازجمله سرهنگ حسنعلی شقاقی، فرمانده ستون سمیرم کشته شدند و فیروزآباد، قیر و کارزین تحت کنترل قشقایی‌ها درآمد.
اجازت گرفتند دیگر ز شاه برفتند هر یک سوی خوابگاه
در یکی رو و از دوی یک سوی باش یک دل و یک قبله و یک روی باش
ز فرهنگ مردی به یک سو شود هنرهاش در رزم آهو شود
در اوایل دهه ۱۹۹۰ و در بحبوحهٔ سقوط بلوک شوروی، اختلافات جدیدی درون میلیتانت به وجود آمد. موفقیت بسیار جنبش ضد مالیات سرانه از یک سو و حمله مداوم رهبری حزب کارگر به سوی میلیتانتی‌ها (که به اخراج تری فیلدز و دیو نلیست از مجلس عوام انجامید) باعث شد بعضی‌ها «چرخش باز» را مطرح کنند و خواهان خروج از حزب کارگر و کار علنی بیرون آن شوند.
همچون سپه شکسته اول منزل یک یک سوی کوی دوست پرواز کنند
یک سو دریده پیرهن گل از گل رویش نگر خون بسته در دل غنچه را دیگر طرف سودای او
شد وقت آن دیگر که من ترک شکیبایی کنم ناموس را یک سو نهم بنیاد رسوایی کنم
چون از یک سو سرمای سخت زمستان آذربایجان غیرقابل تحمل بود و از سوی دیگر اوزون حسن راه‌های تدارکاتی از خراسان را بسته بود.