یغما گرفتن

معنی کلمه یغما گرفتن در لغت نامه دهخدا

یغما گرفتن. [ ی َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب )یغما کردن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به یغما کردن شود.

معنی کلمه یغما گرفتن در فرهنگ فارسی

یغما کردن

جملاتی از کاربرد کلمه یغما گرفتن

یغما به بیماری بواسیر و فتق مبتلا بود، اما اعتقاد داشت که درمان این دو بیماری، به دلیل اشتعال او به کار سنگین خشتمالی، بیهوده است و عود می‌کند. در تمام بیست و اندی سال که این دو بیماری عذابش می‌دادند، حتی یکبار از درد شکایت نکرد و تنها، همسرش که لباس زیر او را می‌شست قطرات خون خشکیده را در لباس زیر او می‌دید. به هر حال چهار پنج سال قبل از مرگش، هنگامی که پزشکان گفتند به بیماری قلبی مبتلا شده و نباید کار سنگین انجام دهد، به اصرار دوستانش در بیمارستان قمر بنی‌هاشم نیشابور بستری شد و یک پزشک ماهر، فتق او را جراحی کرد. با اوج گرفتن شهرت یغما، دوستانش به این فکر افتادند که اسبابی فراهم کنند تا هم سنگینی کار خشتمالی و کارگری آسوده شود و هم فراغ بیشتری برای کار شعر بیابد. کم‌کم به صرافت افتادند که درآمدی برای شاعر مهیا کنند و یکی دو بار هم این موضوع را به او گفتند. یغما از این پیشنهادها ریجیده‌خاطر شد و در مراسم بزرگداشتی که در سال 1355 در سالن باغ‌ملی نیشابور برایش بر پا کرده بودند، خشم و نفرت خود را از این اصرارها و تمهیدات لطف‌آمیز دوستانش در قصیده‌ای غّرا ابراز داشت. قصیده‌، متین، مستحکم و مطنطن بود و چنان عزم و اراده راسخی از شاعر به نمایش گذاشته بود که حیرت همگان را بر‌انگیخت و بر شهرت او افزود.

شعر ایستاده مردن اخوانیه‌ای به ترانهٔ متعهد به کاکتوس بودن سرودهٔ یغما گلرویی است. گلرویی در این ترانه از شاهین نجفی می‌خواهد با نادیده گرفتن تهدیدها، خسته نشود و راهش را ادامه دهد