( گوهر آدم ) گوهر آدم. [ گ َ / گُو هََ رِ دَ ] ( ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) ذات و اصل آدم باشد. ( آنندراج ). || فرزند آدم را نیز گویند. ( آنندراج ) : تو آن خجسته وزیری که تا گه محشر چو تو وزیر نخیزد ز گوهر آدم.معزی.|| خاک را هم گفته اند. ( آنندراج ).
معنی کلمه گوهر ادم در فرهنگ فارسی
( گوهر آدم ) ذات و اصل آدم باشد . یافرزند آدم را نیز گویند .
جملاتی از کاربرد کلمه گوهر ادم
مفخر ملک عرصهٔ عالم گوهر تاج گوهر آدم
هیچ رنگ عافیت در خیر عالم نماند هیچ بوی خوشدلی با گوهر آدم نماند
گوهر آدم به عالم شمس تبریزی توی ای ز تو حیران شده بحر معانی شاد باش
والله که جوانی چو تو از گوهر آدم از کتم عدم نامده در حیز عالم
امن دو عالم توی گوهر آدم توی هین که رسید از حبش بر سر کوی حشم
نیست اندر گوهر آدم خواص مردمی بر ولیعهدان شیطان حرف کرمنا مخوان
نظام واسطه عقد گوهر آدم که سلک ملک ز رایش گرفته است نظام
رسم خوب او نظام ملت احمد بود نفس پاک او جمال گوهر آدم بود
ای شرف گوهر آدم به تو روشنی دیده عالم به تو
با گوهر آدم نسبم باز نه استد ز آبای خودار بشمرم اصحاب کرم را