گوراب پس

معنی کلمه گوراب پس در لغت نامه دهخدا

گوراب پس. [ پ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن که در 9 هزارگزی جنوب فومن قرار گرفته است. دامنه و سردسیر است و 810 تن سکنه دارد. آب آن از قلعه رودخان تأمین میشود. محصولات آن عبارتند از برنج ، چای ، ابریشم ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است و در مواقع غیربارانی میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه گوراب پس در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن که در ۹ هزار گزی جنوب فومن قرار گرفته است .

جملاتی از کاربرد کلمه گوراب پس

بخش احمدسر گوراب یکی از بخش‌های شهرستان شفت در استان گیلان در شمال ایران است.
چنان بد رام را پیوند گوراب که خوش دارد سبو تا نو بود آب
بشد رامین و در گوراب زن کرد ترا با داغ دل پرتاب زن کرد
ز بهر پدر زال با سوگ و درد به گوراب اندر همی دخمه کرد
ازیرا برد ویسم را ز گوراب که من بودم به سان مست در خواب
نام این روستا گوراب است به علت حمله اعراب به ایران بعدها به جوراب تغییر یافت، هرچند که در گویش مردم محلی همواره از نام گوراب استفاده می‌شود. این منطقه را به این خاطر گوراب نامگذاری کرده‌اند که در گذشته تمامی آب‌ها و سیلاب‌های مناطق اطراف پس از باران به آنجا روانه می‌شد و پس از مدت کمی در زمین فرومی‌رفت، به همین علت به این منطقه گوراب گفتند؛ یعنی جایی که آب‌ها در زمین فرومی‌رود.
این روستا در دهستان گوراب زرمیخ قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۰۳ نفر (۱۹۹خانوار) بوده‌است.
دهخدا در لغت نامه‌اش واژه گوراب را به محل داد وستد و و مکانی نظیر بازار نسبت داده‌است و از آنجایی که در قدیم کشت گیاه کنف در این روستا مرسوم بوده یحتمل این روستا مرکز داد و ستد الیاف و محصولات کنفی بوده.
تپه خدایی (سنقر) :مربوط به دوران نوسنگی، مس‌سنگی، عصر سنگ و دوره‌های تاریخی بعد از آن است. تپه خدایی در روستای ده‌خداداد از توابع دهستان آگاهان در سنقر قرار دارد. با قدمت هشت هزار سال به‌طور پیوسته مسکونی در ارتباط تمدنی بسیار نزدیک با تپه بابا قاسم نهاوند و گوراب ملایر و گودین‌تپه کنگاور بوده‌است. با کشف آثار معماری و سفال خاکستری یانیقی مربوط به عصر برنز قدیم (هزارهٔ سوم پیش از میلاد) و سفال خاکستری عصر آهن (هزارهٔ اول و دوم قبل از میلاد) مورد توجه باستان‌شناسان قرار گرفت.
که اکنون من بگیرم ره به گوراب بوم در راه چون ره بی خور و خواب
ز بیم تیغ او در مرز گوراب همی با شیر بیشه خورد گور آب
روستای گوراب‌پس که حدود ۸ کیلومتر از مرکز شهرستان فاصله دارد.[نیازمند منبع] پیشهٔ عمده مردمان این دهستان کشاورزی و دامداری است. این دهستان در میان باغهای چای محصور است.
در بالای روستای فیال خرابه‌هایی وجود دارد که مربوط به شهر باستانی گوراب یا فیال اولیه می‌باشد که زاد گاه آرش کمان گیر می‌باشد. این منطقه در بین اهالی کنونی به شهر خرابه معروف است. نویسندهٔ کتاب آرش کمانگیر، آرش را بروگردی نوشته‌است. او نیز از اوستا نامهٔ زرتشت گرفته‌است و می‌گویند در آثار الباقیه بیرونی نیز آرش را بروگردی نوشته‌اند. محققان فرنگ ویس و رامین عاشق و معشوق افسانه‌ای ایران باستان را از مردم شهر گوراب که در جنوب فیال ویروگرد می‌باشد دانسته‌اند. ویرو از شاهزادگان اشکانی بوده که در حدود نهاوند حکومت داشته‌است و در بنای بروجرد سهیم بوده‌است و قصه ویس ورامین در روزگار اشکانیان اتفاق افتاده‌است. گودرز نیز در سال ۹۱ پ. م از فرمان مهرداد دوم سرپیچی می‌کند و خود را شاه ایران می‌خواند. جالب است که رامین بر پایهٔ «ویس و رامین» در مناطق غربی ایران قرار می‌گیرد و گودرز نیز در مناطق غربی ایران بوده‌است. فیال در لغت به معنای سرزمینی است که برای نخستین بار در آن کشت شود. به دلیل همین نام، برخی معتقدند ممکن است نخستین بار سکونت در ناحیه بروجرد از این منطقه آغاز شده باشد.
بدو گفت ای به خوبی ماه گوراب ببرده ماه رویت ماه را آب
فاصله روستا تا دهستان گوراب پس ۱۰ کیلومتر و تا شهرستان فومن ۲۲ کیلومتر می‌باشد.
به گفتِ دوستان رفتم به گوراب به سان تشنه، جویان در جهان آب
گل گورابی ارچه ماهرویست به خواری پیش تو چون خاک کویست
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش احمد سر گوراب شهرستان شفت در سال ۱۳۸۵ برابر با ۲۸۲۶۰ نفر بوده‌است. این بخش دارای روستاهایی جلگه ای برای کشاورزی وکوهستانی برای دامداری است. چایکاری نیزدراغلب روستاها ازشغل‌های اساسی مردم است.
«گل بانوی» گوراب یکی دیگر از زیبا رویانی است که رامین او را به همسری برمی‌گزیند و در ابیاتی از منظومه، خود را چنین معرفی می‌کند:
از آن ترسم که تو روزی به گوراب ببینی دختری چون دُر خوشاب