گو پنبه

معنی کلمه گو پنبه در لغت نامه دهخدا

گوپنبه. [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) رجوع به ابوطیلون و گنده کنف و طوق شود. در مازندران به تاتوله گفته میشود. ( واژه نامه طبری ).

معنی کلمه گو پنبه در فرهنگ فارسی

در مازندران به تاتوله گفته میشود

جملاتی از کاربرد کلمه گو پنبه

در کام سمندر شکند شهد سلامت گر تربیت شعله کند پنبه داغم
ز مغز عقل داری پنبه غفلت به گوش دل خراش ناله زنجیر از عاقل چه می‌پرسی
ز شبنم گو منه گل پنبه در گوش که حیرت بلبلان را کرده خاموش
پنبه دانی را بهم آمیختی طرح چشم تیزبینم ریختی
من اگر نالم اگر عذر آرم پنبه در گوش کند دلدارم
در خرداد ۱۴۰۰، پس از ۸ سال حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت احمدی‌نژاد نقش خود در رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بازگو کرد. مصلحی مدعی است بر اساس رصد آراء هاشمی، محتمل بود آراء هاشمی تا ۹۰ درصد برسد و این به ضرر حفظ نظام بود و پیروزی هاشمی به معنای پنبه‌شدن همه رشته‌های آنهاست و به خاطر مصلحت حفظ نظام، پیشنهاد رد صلاحیت هاشمی را به شورای نگهبان داده‌است و اعضای شورای نگهبان ادله او را پذیرفته‌اند.
دل روشن سر بی مغز ما را گرم می سازد که می چون آتشین شد پنبه در می گیرد از مینا
انکه خیاط برد پارچه از رووارش پنبه حلاج چرا کم نکند از کارش
تو کان آتشی من پنبه خشک تو باد صرصری من نفحه مشک
در این غایتم رشت باید کفن که مویم چو پنبه‌ست و دوکم بدن
جوان چون آتشست ای پیرِ عاجز تو چون پنبه، نسازد هر دو هرگز
اگرچه دیگ لنکاوی یک طراحی قدیمی در نظر گرفته می‌شود، به شرطی که دودکش به اندازه کافی طولانی باشد، می‌تواند کارآمدی معقولی داشته باشد. این امر منجر به یک دیگ بخار حجیم، به خصوص از نظر طول آن، می‌شود و این همیشه استفاده از آن را به تأسیسات ثابت محدود کرده است. این دیگ استاندارد در کارخانه‌های پنبه لنکشایر بود.