گنداب رو

معنی کلمه گنداب رو در لغت نامه دهخدا

گندابرو. [ گ َ رُ ] ( اِ مرکب ) آبرَو. فاضلاب رو.

معنی کلمه گنداب رو در فرهنگ عمید

جایی که آب های گندیده از آن عبور کند.

معنی کلمه گنداب رو در فرهنگ فارسی

( اسم ) جایی که فاضلاب از آن خارج شود آب رو .

جملاتی از کاربرد کلمه گنداب رو

و اما راغب دنيا؛ كسى است كه : هيچ باكى ندارد كه از كجا امور دنيا به او مى رسد آيا ازراه حلال يا حرام ، و باكى ندارد كه امور دنيا موجب چركين شدن آبروش گردد خود را هلاككند و جوانمردى خود را از بين ببرد فردى در گنداب دنيا پريشان و سرگردان است(988)
سیستم استاندارد یک حوزه صافی کاشی شده با مخزن گنداب است که ایده اساسی در آن، فراهم کردن سیستم کوچکی با مدیریت فاضلاب داخلی است. لجن در کف مخزن گنداب ته‌نشین شده، تا حدی توسط تجزیهٔ هوازی کاهش می‌یابد، و سیال در حوزه صافی پراکنده می‌شود. حوزه کاشی کاری شده معمولاً زیر چمن در حال رشد حیاط نصب شده‌است. مخازن گنداب می‌توانند کاملاً توسط جاذبه کار کنند، و اگر به‌خوبی اداره شوند؛ امنیت بالایی دارند. مخازن گنداب باید به‌طور دوره‌ای توسط یک تانکر تخلیه فاضلاب تخلیه شوند تا جامدات باقی‌مانده از بین برود. تخلیه نکردن مخزن گنداب می‌تواند باعث سرریز شود که به حوزه سنگفرش آسیب می‌زند، و آب زمین را آلوده می‌کند. مخازن گنداب نیز ممکن است نیاز به تغییرات سبک زندگی مانند استفاده نکردن از سطل آشغال، به حداقل رساندن مایعات ورودی به درون مخزن و به حداقل رساندن جامدات غیرقابل تجزیه ورودی به مخزن داشته باشند. مثلاً استفاده از دستمال توالت ایمن برای گنداب پیشنهاد می‌شود.
برخی گونه‌ها دارای الزامات خاص اقلیمی هستند که بر پراکندگی‌های جغرافیایی آن‌ها اثر می‌گذارد. هر گونه گیاهی دارای دانه گرده‌ای شکل بارزی می‌باشد و در صورتی که این دانه‌ها در محیطهای عاری از اکسیژن همچون نقاط گندابی، در برابر تخریب از خود مقاومت نشان می‌دهند. تغییرات موجود در دانه گرده در سطوح مختلف از این محیط گندابی با بیان تغییرات اقلیمی نشان داده می‌شود.
گنداب یک اندیس غیرفلزی است که در حوالی شهر شازند استان لرستان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، تالک است.
كسانى كه در گنداب پليدى دست و پا مى زنند و سر تا پايشان را ننگ و عار فراگرفته است ، از اين كار ضد دين و ارزشهاى اخلاقى احساس نقص و عار نمى كنند. واساسا درك نمى كنند كه اسلام و حداقل عرف عربىمقبول و بالنده ، آن را نهى مى كند.
آيا همان است كه بجاى ساتر عفت ، عريان ذلت بر اندامش نمايان شده ؟؛ همان است كهصورتش در رنگهاى تند و زننده ، در دنيا مسخ شده ، و به عطرهاى گنداب ماندن ، الودهشده و محرك انسانهاى پست و شكمم به جلو آمده و دلارهايشان به حساب نيآمده گشته است؟
جغد تالابی در مناطق بازِ کناری تالاب‌ها، تپه‌های ماسه‌ای، مرغزارها، علفزارها، ساوانا، و توندرا زندگی می‌کند و در میان پوشش گیاهی مجاور گنداب‌ها لانه درست می‌کند. این پرنده در ایران هم نسبتاً پرجمعیت است.
امام ياران خود را با بيان اين تمثيل بر آن مى دارد تا از اين صفات كه انحطاط آدمى را درپى دارد پاك كنند و از سقوط در گنداب رذايل بپرهيزند.
تپه کهریز مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان است و در شهرستان قروه، روستای گنداب بالا واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۵۷۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
اى پدر آزادگان ! تو استوار، مصمم ، سربلند، باعزم و با چهره اى روشن در راه كرامتبه سوى مرگ پيش رفتى و در برابر آن پليدان غرقه در گنداب گناه ورذايل ، سست نشدى ، تن ندادى و ساكت نماندى .