گل قحبه

معنی کلمه گل قحبه در لغت نامه دهخدا

گل قحبه. [ گ ُ ل ِ ق َ ب َ / ب ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل دوروی . دزی گوید ( ج 2 صص 794-795 ): «وردالحمار، نوعی از «بهار» یا «کریانتم » است. آنرا «وردالفخار» نیز نامند. و این گل از داخل سرخ و از خارج زرد است ». و ظاهراً صحیح کلمه وردالفجار، گل قحبه است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). گل دوروی که گل رعنا باشد و آن گلی است که بیرون آن زرد و درون آن سرخ میباشد و عربان وردالفجار میگویند.( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به گل دورو و دوروی شود.

معنی کلمه گل قحبه در فرهنگ فارسی

گل قحبه گل دو روی و این گل از داخل سرخ و از خارج زرد است .

جملاتی از کاربرد کلمه گل قحبه

خواستم این قحبه را بی معرفت تا ببینم چون شود این عاقبت
قحبه کز کسب زنا بخشد زر بخل صد بار ز جودش بهتر
تیرت ز منافقی نه پخته‌ست و نه خام خورشید تو قحبه است و ماهت نه تمام
آن صلح به هم برزن و از جنگ به در زن نه مرد نبردست زنی قحبه و هیزست
بین که آن قحبه مرا خواند بخویش چون توان دیدن دلش افکار و ریش
لیک آن قحبه خفته زیر کسان صبح تا ظهر خورده ...کسان
مکر و تلبیس، خوی ابلیس است همه ریش تو قحبه، تلبیس است
اشتقاقش ز چیست دانی زن یعنی این قحبه را به تیر بزن
از شجاعت نیست کش سازد زبون قحبه ای از ربقه مردی برون
چنگِ مرگِ آن شمالی بادِ گرگ‌انگیزِ قحبه‌ی جان‌ستاناو شنیدار است لیک . . .