گل قحبه
معنی کلمه گل قحبه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه گل قحبه
خواستم این قحبه را بی معرفت تا ببینم چون شود این عاقبت
قحبه کز کسب زنا بخشد زر بخل صد بار ز جودش بهتر
تیرت ز منافقی نه پختهست و نه خام خورشید تو قحبه است و ماهت نه تمام
آن صلح به هم برزن و از جنگ به در زن نه مرد نبردست زنی قحبه و هیزست
بین که آن قحبه مرا خواند بخویش چون توان دیدن دلش افکار و ریش
لیک آن قحبه خفته زیر کسان صبح تا ظهر خورده ...کسان
مکر و تلبیس، خوی ابلیس است همه ریش تو قحبه، تلبیس است
اشتقاقش ز چیست دانی زن یعنی این قحبه را به تیر بزن
از شجاعت نیست کش سازد زبون قحبه ای از ربقه مردی برون
چنگِ مرگِ آن شمالی بادِ گرگانگیزِ قحبهی جانستاناو شنیدار است لیک . . .