ذو کاهل
معنی کلمه ذو کاهل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ذو کاهل
نامه در رخنه دیوار نسیان مانده ای است از غبار کاهلی بال و پر ما در قفس
بصر روشنم از سرمه خاک در توست قیمت خاک تو من دانم کاهل بصرم
ای بسا تیزطبع کاهلکوش که شد از کاهلی سفالفروش
دیو از زیباییهای مازندران بسیار گفت و توانست اندیشهٔ کیکاووس را نسبت به تصرّف آنجا عوض نماید. کیکاووس در مجمع بزرگان برای مقدمهٔ آغاز بحث جنگ مازندران، اشاره کرد که اگر دلیران و جنگاوران ایرانی کاهلی پیشه گیرند از راحتطلبی و آسایش سیر نخواهند شد. با این سخنان همهٔ بزرگان روی زرد و دژم به کیکاووس ابراز داشتند که کسی از میان ایشان آرزوی جنگ دیوان مازندران را ندارد.
غیرت مردانه من بر نتابد کاهلی کارفرما گشت هر کاری به من فرموده شد
غره شدی بدانچه پسندیدت هر کاهل خسیس تن آسانی
هر کاهلی به کنه کمال تو کی رسد / کز درک کاف آن شده عاجز کمالها
گفتم: دل از چه خیزد؟ گفت: از نیاز. گفتم: نیاز از چه خیزد؟ گفت: از کاهلی و فساد.
تاریخدان آلمانی الیور کاهل که دارونامه کوچک را به انگلیسی برگرداند تفکیکی از ریشه لغات مواد و محصولات را ارائه میدهد که ریشه منابع را اینگونه نشان میدهد: عربی: ۳۸٫۹٪، فارسی: ۲۲٫۶٪، یونانی: ۱۲٫۵٪، سانسکریت:۸٫۱٪، سریانی: ۴٫۸٪ و غیره:13.1%.
تمیز از سایه ممکن نیست فرق دود بردارد به روی شعله گر پاشی غبار کاهل ما را
تا می نگویی آنکه خداوند کاهلست کان کاهلی که نز پی کارست عار نیست
نخستین حکومتی که در عالم تأسیس شده و اعظم سلطنتی که بین ملل تشکیل گشته تخت حکمرانی و دیهیم جهانبانی ایران است. حال ای اهل ایران باید قدری از سُکر هوی بهوش آمده و از غفلت و کاهلی بیدار گشته، به نظر انصاف نظر کنیم .
ولی چون نور پیشان رهبر تست چرا این کاهلی در جوهر تست؟
باغ حاجت نیست هم در کوی خود بین کاهل دل خاک گشتند اول و آنگه گل و ریحان شدند
معاینه بالینی ممکن است فلج موضعی اسفنکتر عنبیه یا حرکات غیرطبیعی عنبیه را نشان دهد. مردمک تونیک ممکن است در طول زمان کوچکتر شود (میوتیک) که به آن «اِیدی کاهل کوچولو» میگویند. آزمایش با دوز پایین (۱/۸٪) پیلوکارپین ممکن است مردمک تونیک را به دلیل حساسیت فوقالعاده قطع عصب کولینرژیک منقبض کند. مردمک طبیعی با دوز رقیق پیلوکارپین منقبض نمیشود. سیتی اسکن و تصویربرداری پرتو مغناطیسی ممکن است در تست تشخیصی رفلکسهای کم فعال کانونی مفید باشد.
مکار همچو خران تخم کاهلی اینجا که مرد کاری باشد در آن جهان کاری