[ویکی الکتاب] معنی عَهْدِهِمْ: عهدشان - پیمانشان معنی أَحَدِهِم: یکی از آنها ریشه کلمه: عهد (۴۶ بار)هم (۳۸۹۶ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه عهدهم
(و ان نكثوا ايمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فى دينكم فقاتلوا ائمه الكفر انهم لا ايمانلهم ...) از سياق آيه استفاده مى شود كه مراد غير آن مشركين است كه در آيه قبلى دستورداد عهد و پيمانشان را بشكنيد و فرمود: چون آنها تجاوزكارند و در هيچ مومنى قرابت وعهدى را رعايت نمى كنند، چون اگر منظور از آيه مورد بحث هم همانها مى بودند ديگر جانداشت با اينكه در آنان نقض عهد را شرط كرده بفرمايد: اگر عهد شكستند.
در حـديـث ديـگـرى از پـيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ميخوانيم كه محافظت بر عهدهمان محافظت بر نمازهاى پنجگانه است .
إ لا الذين عهدتم من المشركين ثم لم ينقصوكم شيئا و لم يظهروا عليكم اءحدا فاءتموا إليهم عهدهم إ لى مدتهم إ ن الله يحب المتقين (4)
لا اقل بى طرفى را رعايت كنند و در صدد آزار مسلمانان و كمك به دشمنان اسلام نباشند،ولى آنها هر بار پيمان خود را مى شكستند (الذين عاهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فىكل مرة ).
O وفاى به عهد، كمالى است كه خداوند خود را به آن ستوده است ؛ (ومن اوفى بعهده من اللّه )(244) كيست كه بهتر از خدا به پيمانش وفا كند؟. وفاى به عهد حتّى نسبت به مشركين لازم است ؛ (فاتموا اليهم عهدهم الى مدّتهم )(245) تا پايان مدّت قرارداد به پيمانى كه با مشركين بسته ايد وفادار باشيد. همچنين در آيه 25 سوره رعد پيمان شكنان لعنت شده اند.
79- (الذين عاهدت منهم ثم ينقضون عهدهم ) انفال ، 56.
و ان نكثوا ايمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فى دينكم فقتلواائمه الكفر انهم لا ايمن لهم لعلهم ينتهون (12)
و در امالى مفيد به سند خود از ابى عثمان ، موذن قبيله بنى قصىنقل كرده كه گفت : من از على بن ابيطالب در موقعى كه طلحه و زبير خروج كرده بودندشنيدم كه گفت : خداوند مرا معذور بدارد از كار طلحه و زبير، اينها از در طوع و رغبت خودو بدون اينكه كسى وادارشان كند، با من بيعت كردند، آنگاه بيعتم را شكستند، بدون اينكهبدعتى كرده باشم ؛ سپس اين آيه را تلاوت كردند: (و ان نكثوا ايمانهم من بعد عهدهم وطعنوا فى دينكم فقاتلوا ائمه الكفر انهم لا ايمان لهم لعلهم ينتهون ).
در هـشـتـمـيـن آيـه مـورد بـحـث بـه پـنجمين و ششمين صفت برجسته مؤ منان اشاره كرده ، مىگـويـد: (آنـهـا كـسـانـى هـسـتـنـد كـه امـانتها و عهد خود را مراعات مى كنند) (و الذين هملاماناتهم و عهدهم راعون ).
البته لسان بعضى از آياتى كه در اين رابطه وراد شده لسان وجوب نيست ؛ نظير آنچه در وصف مؤ منان واقعى وارد شده : والذين هم لا ماناتهم و عهدهم راعون (1463) كه به قرينه الذين هم فى صلوتهم خاشعون # والذين هم عن اللغو معرضون # والذين هم للزكوة فاعلون (1464) كه قب لاز آن واقع شده ، دليل بر وجوب وفاى به عهد نيست ؛ زيرا خشوع در نماز شرط كمال است ، نه شرط صحت و نيز اعراض از مطلق لغو نيز واجب نيست و پرداخت زكاتى كه در اين آيات نازل شده در مكه وارد شده ، واجب نيست ؛ زيرا بى ترديد مراد از آن زكات واجب فقهى كه وجوب آن ابتداءً در مدينه اعلام شده ، نيست . آنچه از لسان وجوب برخوردار است و به نحو عموم شامل اين قسم از عهود نيز مى شود، پس از بيان قسم سوم خواهد آمد.