دهان دار

معنی کلمه دهان دار در لغت نامه دهخدا

دهان دار. [ دَ ] ( نف مرکب ) که دهان داشته باشد. || به مجاز در اشیاء که دارای دهانه یا جای دخول و خروج باشد.

معنی کلمه دهان دار در فرهنگ فارسی

که دهان داشته باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه دهان دار

در دهان دار تا بود خندان چون گرانی کند بکن دندان
ز آهن در دهان داری زبانی لب از افغان نمی‌بندی زمانی
از آن شکر که تو در پسته دهان داری سزد که راتبه جان من روان داری
از کوچکی ای بت که دهان داری گفتم آن غالیه‌دان است همانا نه دهانی
حدیث یا شکر است آن که در دهان داری دوم به لطف نگویم که در جهان داری