جاودان زی
معنی کلمه جاودان زی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه جاودان زی
بعمر عدل عمر ورز و جاودان زی از آنک بعدل نام عمر زنده ماند جاویدان
جاودان زی تو که انعام تو واجب کردست بر کرم تا به ابد تربیت ما کردن
جاودان زی که دولت و عمرت با ابد عهد جاودان بستند
به خنده گفت راما جاودان زی به کام دوستان دور از بدان زی
پس آنگه گفت شاها جاودان زی به کام دوستان دور از بدان زی
جاودان زی که هرکس از عدلت لذت عمر جاودان برداشت
شهریارا اگر آیین محبت باشد جاودان زی که به دنیای بهشت آیینی
انوشه خور، طرب کن، جاودان زی درم ده، دوست خوان دشمن پراکن
مسافر جاودان زی جاودان میر جهانی را که پیش آید فراگیر
جاودان زی که چرخ می گوید که بقای تو با بقای من است