گل حمراء. [ گ ُ ل ِ ح َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ترجمه ورد و حوجم است. ( آنندراج ). نام گلی است : شکفته شد گل حمراء و گشت بلبل مست صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست.حافظ.
جملاتی از کاربرد کلمه گل حمراء
341- پيامبر تعهد گرفت شخصى از ابو حمراء خادم رسول صلى الله عليه و آله و سلمسوال كرد: چگونه خدا صلى الله عليه و آله و سلم با على (عليه السلام ) رفتار مىكرد را براى من بازگو كن ؟ ابوحمراء گفت اى مرد آنچه ديده ام را مى گويم .
شخصى از ابو حمراء خادم رسول صلى الله عليه و آله و سلمسوال كرد: چگونه خدا صلى الله عليه و آله و سلم با على (عليه السلام ) رفتار مىكرد را براى من بازگو كن ؟ ابوحمراء گفت اى مرد آنچه ديده ام را مى گويم .
قدامه بن جعفر، درگذشتهٔ ۳۲۰ هجری قمری از مزدوران به عنوان یکی از منازل اصلی بین سرخس - نیشابور چنین یاد میکند، «از نیشابور به بغیس چهار فرسنگ است و از بغیس به حمراء شش فرسنگ و از حمراء به مثقب طوس پنج فرسنگ و از مزدوران به اوگینه (رباط شرف)هشت فرسنگ و از اوگینه به شهر سرخس شش فرسنگ و از سرخس…»
روز خونينى كه شورش در فضا افتاده بودكوفه در وحشت زخونين ماجرا افتاده بوددر دل امواج حيرت زير رگبار بلاكشتى بى بادبان بى ناخدا افتاده بودميزبانان در پناه ساحلى دور از خطرميهمان در بحر خون بى آشنا افتاده بودنائب فرزند زهرا نو گل باغ عقيلدستگير مردمى دور از وفا افتاده بوددر ميان اولين دشت مناى شاه عشقاولين قربانى راه خدا افتاده بوددر كنار كاخ حمراء پيش چشم مرد و زنپيكر مجروح مسلم مسلم سر جدا افتاده بوددر جدال حق و باطل آن دلير جان فداآنقدر ايستاده بودى تا ز پا افتاده بوددر دم آخر سرشك حسرتش بودى روانچون بياد كاروان كربلا افتاده بودهر كه فدائى ماست با ما حركت كند
من اكل احدى و عشرين زبيبة حمراء على الريق ، لم يجد فى جسده شيئا يكرهه(271)
ابن اعثم مى گويد چون حسين (ع ) به شهادت رسيد، عراقين (بصره و كوفه ) به فرمان عبيدالله زياد سر فرود آوردند و يزيد نيز او را به يك ميليون درهم جايزه سرافراز كرد كه با آن كاخهاى حمراء و بيضاى خود را در بصره ساخت و در بناى آنها هزينه فراوان به كار برد. او زمستانها را در حمراء و تابستانها را در بيضا مى گذرانيد. نامش در همه جا پيچيد و آوازه كارش به گوش همگان رسيد. گشاده دستى كرد و با دينار و درهم مردان نامى را به خدمت گرفت و شعرا به مدح و ستايش شعرها سرودند. (269)
آن مرد به ابوحمراء گفت : باز هم برايم بگو، ابو حمراء گفت : روز عرفهرسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بيرون آمد و دست على (عليه السلام ) را به دستخود داشت سپس فرمود: اى گروه مردم ! براستى خداى تبارك و تعالى امروز به شمامباهات مى كند، اگر همه شما را بيامرزد، سپس رو به على (عليه السلام ) كرد و فرمود:تو را بالخصوص بيامرزد، بعد فرمود: اى على ! نزديك من بيا على (عليه السلام )نزديك رفت سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود...اى على ! هر كس با توبجنگد با من جنگيده و هر كه با من بجنگد با خدا جنگيده اى على ! هر كه تو را دشمن دارد،مرا دشمن داشته است و هر كه مرا دشمن بدارد خدا را دشمن داشته ،
ابن اعثم مى گويد چون حسين (ع ) به شهادت رسيد، عراقين (بصره و كوفه ) به فرمان عبيدالله زياد سر فرود آوردند و يزيد او را به يك ميليون درهم جايزه سرافراز كرد كه با آن كاخهاى حمراء و بيضاى خود را در بصره ساخت و در بناى آنها هزينه فراوان به كار برد. او زمستانها را در حمراء و تابستانها را در بيضاء مى گذرانيد. نامش در همه جا پيچيد و آوازه كارش به گوش همگان رسيد. گشاده دستى كرد و با دينار و درهم مردان نامى را به خدمت گرفت و شعرا به مدح و ستايشش شعرها سرودند. (266)
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله انّ حلقة باب الجنة من ياقوتة حمراء علىصفائح الذهب فاذا دقّت الحلقة على الصفحة طنّت و قالت يا على . سفينة البحار/1 / 669