گشت برگشت

معنی کلمه گشت برگشت در لغت نامه دهخدا

گشت برگشت. [ گ َ ب َ گ َ ] ( ص مرکب ) پیچ برپیچ. ( برهان ) ( آنندراج ). || ( اِ مرکب ) نام رستنی بود بر هم پیچیده ، مانند ریسمان بهم تافته و از پنج عدد بیشتر نمی باشد و قاطع شهوت است و اگرطفلی در گهواره گریه بسیار کند در زیر او قدری از آن بگذارند آرام گیرد و بخواب رود و به عربی عشقه گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( الفاظ الادویه ). صاحب کتاب مخزن الادویه این کلمه را با کاف آورده و شرح مبسوط درباره آن نوشته است. رجوع به مخزن الادویه ص 483 شود. صاحب آنندراج نیز در عین اینکه این کلمه رادر گاف آورده متذکر شد که در کاف عربی مفصلاً مرقوم شده ، ولی صحیح آن به کاف فارسی است. گشت بر گشت ، بوزیدان یا کافور و سه وزن صبر سیاه. ( الفاظ الادویه ).

معنی کلمه گشت برگشت در فرهنگ فارسی

۱ - پیچ بر پیچ . ۲ - عشقه . ۳ - گیاهی است از تیر. پنیر کیان که بعضی گونه هایش بصورت درختچه برخی بصورت درخت میباشند . برگهایش کامل و آرایش گلها بصورت آرایش گر زن است . در حدود ۳٠ گونه از این گیاه شناخته شده است برگشت کست بر کست عطفه سوادالهند سوادالسندسواد الاکراد. ۴ - گل انگشتانه.

جملاتی از کاربرد کلمه گشت برگشت

دلش از شور شیرین بی خبر گشت وزان شوریدگی شوریده برگشت