گرگ دم

معنی کلمه گرگ دم در لغت نامه دهخدا

گرگ دم. [ گ ُ دُ ] ( اِ مرکب ) عمودالصبح. ذنب السرحان. دم گرگی. صبح کاذب.

معنی کلمه گرگ دم در فرهنگ فارسی

( اسم ) صبح کاذب عمودالصبح دم گرگی

جملاتی از کاربرد کلمه گرگ دم

شبان کند به سگی گله را ز گرگ ایمن وگرنه گرگ از او بره ناگهان گیرد
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به اونی بابا، زندگی اوهارو، بهارهای آکیتسو، نامه عاشقانه، گرگ اشاره کرد.
ستیزه مکن با بلایی بزرگ بیندیش زان مار وآن تیره گرگ
زبان بگشاد آن گرگ ستم‌کار که ای روبه مرا تنها بمگذار
مخافت رمه از چنگ گرگ چندانست که رخت بر کنف عصمت شبان آورد
این شهرستان در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۳۲۷ از شهرستان گرگان جدا شد و مستقل گردید.
وگر گرگ چنگال کین آختی برو خواجه تیری نینداختی
یکی لشکری سوی گرگان کشید که گشت آفتاب از جهان ناپدید