گره باز کردن

معنی کلمه گره باز کردن در لغت نامه دهخدا

گره باز کردن. [ گ ِ رِه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گشودن. روا ساختن. انجام دادن :
گره تا میتوانی باز کن از کار محتاجان
چو بیکاران به ناخن گردن خود را مخار اینجا.صائب.

معنی کلمه گره باز کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - گشودن گره را . ۲ - انجام دادن امری را روا کردن حاجتی را : گره تا میتوانی باز کن از کار محتاجان چو بیکاران بناخن گردن خود را مخار اینجا ( صائب )

جملاتی از کاربرد کلمه گره باز کردن

مرا نگشاد حیرت این گره باز ندیدم شه ره و ماندم زره باز
نهادت پر گره کردند از آغاز به یک یک دم شود یک یک گره باز
به مرگ من آوا مگردان بلند گره باز منما ز مشگین کمند
ازکار دل به عشق گره باز می شود این دانهٔ سپند به آتش نثار کن
دل چرخ بداختر نرم از یارب نمی گردد به افسون این گره باز از دم عقرب نمی گردد
عقده چون کار من از خویش برون می آرد شانه هرچند که زان زلف گره باز کند
نام‌های دیگر این نوع بافت: گره باز – گره سنه (senneh knot).
از گره هیچ گره باز نگردد صائب چه گشادی شود از سبحه صد دانه مرا؟
در فضيلت نماز شب روايات زيادى داريم و ما مختصرا به دو روايت اشاره مى كنيم ، درمفاتيح الجنان آمده است كه : ابن ابى جمهور ازرسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه آن حضرت روزى به اصحاب خود فرمودكه هرگاه كسى خوابيده شيطان بر پشت سر او سه گره مى زند، و بر هر گره اىگويد عليك ليل طويل فارقد يعنى شب دراز است بخواب ، پس هرگاه بيدار شد و ذكرخدا نمود يك گره باز شود و اگر وضوء گرفت گره ديگر گشوده شود و اگر نمازخواند گره ديگر باز شود آنگاه داخل صبح شود با نشاط و پاكيزه نفس وگرنه درحالى صبح مى كند كه خبيث النفس است و با كسالت است و اين روايت در كتابهاىاهل سنت نيز ذكر شده است .
پس از گل کرد حرفی چند آغاز که ممکن نیست کردن این گره باز
گهی این جعد او بگشادی از ناز دل درمانده را کردی گره باز
قدم رنجه فرما و بنشین به چشمم گره باز کن ابروی دلگشا را