معنی کلمه گرمی نمودن در لغت نامه دهخدا
هزاران لطف کرد و گرمی نمود
ابر مهر دوشین فراوان فزود.شمسی ( یوسف و زلیخا ).فراوان بپرسید و گرمی نمود
دلش را بدو مهربانی فزود.شمسی ( یوسف و زلیخا ).بشد مرد و بسیار گرمی نمود
بجا آورید آنچه فرموده بود.شمسی ( یوسف و زلیخا ).چو آمد برش تنگ برخاست زود
فراوان بپرسید و گرمی نمود.اسدی.