گر کشیدن

معنی کلمه گر کشیدن در لغت نامه دهخدا

گر کشیدن. [ گ ُ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) شعله ور شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه گر کشیدن

بیاسایم ایدر که چندین سپاه به تندی نشاید کشیدن به راه
چه سود سرمهٔ آسودگی بدیده کشیدن که چشم اشک فشانی که داشتم ز تو دارم
زان لب میگون چه حاصل چون امید بوسه نیست؟ ناز خشک از چشمه حیوان کشیدن مشکل است
زلیخا چون بدید آن سر کشیدن به چشم مرحمت سویش ندیدن