گذشت در سیره نبوی

معنی کلمه گذشت در سیره نبوی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عفو و بخشش، یکی از صفات ارزشمند انسانی و از خصیصه های بارز اخلاقی یک انسان خود ساخته و با ایمان بر شمرده شده و مستلزم صبری عظیم و درکی عمیق است. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در تمام دوران رسالتش، مدارا کرد و رفق ورزید و گذشت کرد. ایشان هیچ گاه، بدی را با بدی پاسخ ندادند و حتی ابوسفیانی را که از بزرگترین دشمنان او بود هم عفو کرد.
بخشش و گذشت و پیوند با آنان که رشته پیوند گسسته اند از بزرگی روح، حکایت دارد و عزت آفرین است؛ هر چه این صفت در انسان افزون تر، بر قرب و عزتش نیز افزوده می شود. اوج این صفت نفسانی و کمال اخلاقی در وجود نازنین رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، تجلی یافته بود؛ ایشان با روشی اسلامی و بر مبنای شناختی درست، از انسان و جامعه، به همراه نرم خویی پیامبرانه، زمینه تحول عظیم انسانها را فراهم ساختند.
گذشت پیامبر
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در تمام دوران رسالتش، مدارا کرد و رفق ورزید و گذشت کرد؛ هرگز به درشتی و خشونت دست نیازید؛ چرا که بر قله کمالات انسانی ایستاده بود و از چنین جایگاهی مردم را، هدایت و راهبری می نمود. گذشت و بخشش شان آن قدر فراگیر بود که با آنان که سالها با او دشمنی کرده و کینه ورزیده بودند، نیز ملایمت ورزید و گذشت نمود.حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) حلیم ترین و بخشنده ترین مردم بودند. با اینکه هیچ کس مانند او، در راه خدا آزار و اذیت ندید. با این حال کسی صبورتر، حلیم تر و بخشنده تر از او بر اذیت های مردم نبود. ایشان اگر چه از قومش اذیت های زیادی دیدند؛ اما هرگز در هلاکت قومش تعجیل نکردند، بلکه امید داشتند که خدا آنها را هدایت کند؛ روایت شده است که چون در جنگ احد دندان های میانی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شکست و صورتش شکافته شد، این حادثه بر یارانش سخت گران آمد و گفتند: «کاش نفرین شان کنی.» فرمودند: «انی لم ابعث لعاناً و لکنی بعثت داعیاً و رحمةً اللهم اهدی قومی فانهم لایعلمون» «من برای لعن و نفرین مبعوث نشده ام، بلکه برای دعوت به حق و از سر مهر برانگیخته شده ام، بار خدایا قوم مرا هدایت فرما که آنان سخت نادانند.» می فرمود: جوانمردی و مردانگی ما خاندان، در گذشتن از کسانی است که به ما ستم کرده اند و بخشش، به کسانی است که ما را محروم ساخته اند.
پاسخ دادن به بدی
ایشان هیچ گاه، بدی را با بدی پاسخ ندادند و در کارهای خود انتقام جویی نکردند بلکه همواره عفو می کردند و بخشش از خود نشان می دادند؛ مگر آنکه حرمتی الهی، خدشه دار می شد که در آن صورت به پاس حفظ حرمت الهی انتقام می گرفتند؛ ایشان حتی، از کلیه اموری که برای آنها در شرع حد معین نشده بود، عفو و گذشت می فرمود.
آزار قریش بر حضرت
...

جملاتی از کاربرد کلمه گذشت در سیره نبوی

2. در مناسبت ديگرى در شام ، معاويه به اشاره عمروبن عاص از حضرت خواهش كرد كهبالاى منبر رفت و حمد و ثناى الهى را به جاى آورد. سپس ‍ خطبه مهمى ايراد كرد كهمطالبى را كه گذشت در بر داشت و در آن مطالب بسيار ديگرى نيز بيان فرمود.
عمر عزیزم همه خواهد گذشت در سر زلفین پریشان تو
و گذشت در باب شمايل كه : (آن حضرت شبيه ترين خلق است بهرسول خدا در شمايل و رفتار و گفتار.)
از لباس عاریت هر کس به آسانی گذشت در گریبان مسیحا جای چون سوزن گرفت
چو همّتت ز فلک بر گذشت در گاهت چو بخششت به همه کس رسید فرمانت
اينك پس از بحثهايى كه گذشت در آينده نزديك به خواست خدانمونه هايى از احاديث راكه تحريف يا جعل گشته و به دروغ به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نسبت دادهشده است ، بررسى مى نمائيم . در نتيجه نشر اينگونه احاديث ، بينشها و اعتقادات غلط وباطلى در صفات ربوبى و سيره انبياء عظام و احكام اسلام ، در ميان گروههاى بسيار ازمسلمين پديدار گشته ، و عقايد و احكام اسلامى تحريف و دگرگون شده است .
درمانی این د بانک ۲۰۱۲ هم سی‌ام پانک در یک مسابقه بدون دی کیو از سد دنیل برایان گذشت در حالی که ای جی داوری این مسابقه را بر عهده داشت.
با آن که گذشت در نقاب از نظرم گویی که فتاد آفتاب از نظرم
ستم ها که برآل احمد(ص) گذشت دران تنگ ویرانه از حد گذشت
دیشب که مرا بصحبت یار گذشت در جرگ رقیبان دل آزار گذشت
از دل و دین و خرد یکباره می باید گذشت در قمار عشق نفس کم نمی باید زدن
وقتى كه محمد مردم را به ايمان به خدا و يكتاپرستى دعوت نمود مااهل بيت نخستين كسانى بوديم كه به او ايمان آورديم و آنچه آورده بود تصديق كرديم .و سالها بر همان منوال گذشت در حالى كه در هيچ يك از محله ها و آباديهاى عرب جز ما،كسى خدا را پرستش نمى نمود.
و گذشت در باب چهارم با ذكر جماعتى ديگر ازاهل سنّت كه موافقند در اين راءى و طريقه با معاشر اماميّه .
گفت : اى پسر جان ! روز عيدى مثل چنين روز بر من گذشت در حالى كه چهارصد كنيز درخدمت من ايستاده بودند و من مى گفتم پسرم جعفر، در اداى حق من كوتاهى كرده ، بايد كنيزانو خدمتكاران من بيشتر باشند.
شیر نیستان چرخ بر نی رمحش گذشت در بن یک ناخنش صد نی تر درشکست
اوراق زمانه درنوشتیم و گذشت در فن سخن یگانه گشتیم و گذشت
بگذار نام هجر که هنگام غم گذشت در ده شراب وصل که وقت طرب رسید
شيخ صدوق و ابن قولويه و ديگران از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده اند كهچون حضرت امام حسين عليه السّلام متولّد شد حقّ تعالىجبرئيل را امر فرمود كه نازل شود با هزار ملك براى آنكه تهنيت گويد حضرترسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم را از جانب خداوند و از جانب خود، چونجبرئيل نازل مى شد گذشت در جزيره اى از جزيره هاى دريا، به ملكى كه او را(فطرس ) مى گفتند و از حاملان عرش الهى بود.وقتى حق تعالى او را امرى فرمودهبود و او كندى كرده بود پس حقّ تعالى بالش را در هم شكسته بود و او را در آن جزيرهانداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آنجا عبادت حق تعالى كرد تا روزى كه حضرتامام حسين عليه السّلام متولّد شد.
آنگاه جارورد از آن جناب سؤ ال از آن اسامى كرد. پس حضرت حكايت شب معراج و ديدناشباح نورانيّه ائمّه عليهم السلام و ذكر كردن خداوند، اسامى يك يك را تا حضرت مهدىعليه السلام چنانكه گذشت در باب القاب ، در لقب منتقم .