گذر اب

معنی کلمه گذر اب در لغت نامه دهخدا

( گذر آب ) گذر آب. [ گ ُ ذَ رِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جای گذشتن آب. ( آنندراج ). معبر. ره آب. سوراخی که آب از آن گذرد.

جملاتی از کاربرد کلمه گذر اب

شماری از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با گذاشتن تعدادی قایق کاغذی در محل گذر آب، یاد کیان را گرامی داشتند.
مشو از چشم من دور ار چه باشد مرا در چشم دائم بر گذر آب
در سامانه‌هایی که در آن‌ها جریان الکتریکی زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد، مانند کوره‌های قوس الکتریک که جهت تهیه فولاد از آنها استفاده می‌شود، گذر جریان الکتریکی زیاد موجب تولید گرما در کابل‌های انتقال‌دهنده جریان الکتریکی می‌شود. در این صورت لازم است تا کابل به طریقی خنک گردد. این خنک‌سازی بیشتر به وسیله آب و در بعضی موارد به وسیله هوا صورت می‌گیرد. کابلی که در آن مسیری برای گذر آب جهت خنک‌سازی تعبیه شده باشد را کابل آبگـَرد می‌نامند.
به مسیرهای مخصوص فعالیت‌های آبی مانند کایاک سواری و قایق‌سواری و مانند آن گذر آبی گفته می‌شود.