چوب اتش زنه

معنی کلمه چوب اتش زنه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چوب آتش زنه (قرآن). در زمان های قدیم برای آتش افروختن از چوب درختان مخصوص به نام «مرخ» و «عفار» که در بیابان های حجاز می روئید استفاده می کردند که به چوب آتش زنه معروف بودند.
آفرینش چوب آتش زنه (مرخ و عفار)، نشانه ای از قدرت الهی بر آفرینش مجدد انسان هاست.•وضرب لنا مثلا ونسی خلقه قال من یحی العظـم وهی رمیم. «و برای ما مثلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت چه کسی این استخوان ها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد.»
← مراد از ضرب المثل
•قل یحییها الذی انشاها اول مرة وهو بکل خلق علیم. «بگو همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد و اوست که به هر (گونه) آفرینشی داناست.»لذا، بلافاصله، به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دستور می دهد: به این خیره سر مغرور و فراموشکار «بگو: کسی او را زنده می کند که در روز نخست او را ایجاد کرد..»اگر امروز استخوان پوسیده ای از او به یادگار مانده، روزی بود که حتی این استخوان پوسیده هم نبود، و حتی خاکی هم وجود نداشت، آری، آن کس که او را از کتم عدم آفرید، تجدید حیات استخوان پوسیده ای برایش آسانتر است.و اگر فکر می کنید این استخوان پوسیده، وقتی خاک شد، و در همه جا پراکنده گشت، چه کسی می تواند آن اجزاء را بشناسد، و از نقاط مختلف گرد آوری کند؟ پاسخ آن نیز روشن است، «او از هر مخلوقی آگاه است» و تمام ویژگی های آنها را می داند «وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ».کسی که دارای چنین « علم » و چنان «قدرتی» است مسأله معاد و احیاء مردگان، مشکلی برایش ایجاد نخواهد کرد.یک قطعه آهن ربا را اگر در میان خروارها خاک که ذرات کوچکی آهن در آن پراکنده است بگردانیم فوراً تمام این ذرات را جمع آوری می کند، در حالی که یک موجود بی جان بیش نیست، خداوند به آسانی می تواند تمام ذرات بدن هر انسانی را در هر گوشه ای از کره زمین باشد، با یک فرمان جمع آوری نماید.نه تنها به اصل آفرینش انسان آگاه است، که از نیات و اعمال آنها نیز آگاه می باشد، و حساب و کتاب آن نزد او روشن است.
رستاخیز انرژی
•الذی جعل لکم من الشجر الاخضر نارا فاذا انتم منه توقدون. «همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن (چون نیازتان افتد) آتش می افروزید.»مقصود از «الشجر الاخضر»، دو نوع آتش زنه به نام «مرخ» و «عفار» است. این آیه شریفه بیان است برای جمله (الّذی انشاها اول مرة) و کلمه (توقدون) مضارع (ایقاد) است که به معنای شعله ور ساختن آتش است. و این آیه شریفه در این صدد است که استبعاد از زنده کردن استخوان مرده را برطرف کند.استبعاد از این که چگونه ممکن است چیزی که مرده است زنده شود با اینکه مرگ و زندگی متنافیند؟ جواب می دهد: هیچ استبعادی در این نیست؛ برای اینکه آب و آتش هم با هم متنافیند، مع ذلک خدا از درخت تر و سبز آتش برای شما قرار داده و شما همان آتش را شعله ور می کنید.و مراد از (شجر)- به طوری که در بین مفسرین معروف است درخت مرخ - به فتحه میم و سکون را و خا - و درخت عفار - به فتحه عین - است که این دو درخت، چنین وضعی دارند که هرگاه به یکدیگر ساییده شوند مشتعل می گردند و در قدیم مردم برای تهیه آتش قطعه ای از شاخه این درخت و قطعه ای دیگر از شاخه آن می گرفتند، و با اینکه سبز و تر بودند، (عفار) را در زیر و (مرخ) را روی آن قرار داده و به یکدیگر می ساییدند، و هر دو به اذن خدا آتش می گرفتند. پس مرده را زنده کردن، عجیب تر از مشتعل کردن آتش از چوب تر نیست، با اینکه آب و آتش دو چیز متضادند. خاصیت آتش افروزی به وسیله چوب درختان، منحصر به چوبهای «مرخ» و «عفار» نیست، بلکه این خاصیت در همه درختان و تمام اجسام عالم وجود دارد (هر چند دو چوب مزبور بر اثر مواد و وضع مخصوص شان آمادگی بیشتری برای این کار دارند).خلاصه این که: تمام چوب های درختان اگر محکم به هم بخورند جرقه می دهند حتی «چوب درختان سبز»...این، همان جرقه الکتریسته است که بر اثر اصطکاک و مالش آشکار می گردد. این، همان آتشی است که در دل تمامی ذرات موجودات جهان نهفته است، و به هنگام اصطکاک و مالش، خود را نشان می دهد، و از «شجر اخضر» «نار» می آفریند!
انکار معاد
...

جملاتی از کاربرد کلمه چوب اتش زنه

(مرخ ) (بر وزن چرخ ) و (عفار) (بر وزن تبار) دو نوع چوب آتش زنه بود كهاولى را زير قرار ميدادند و دومى را روى آن ميزدند، و مانند سنگ آتشزنه جرقه از آنتوليد ميشد، در واقع بجاى كبريت امروز از آن استفاده مى كردند.