چهار نعل رفتن

معنی کلمه چهار نعل رفتن در لغت نامه دهخدا

چهارنعل رفتن. [ چ َ / چ ِ ن َ رَ ت َ ] ( مص مرکب )به شتاب رفتن اسب. تند و تیز رفتن. به تگ خاستن. سخت دویدن. چهارگامه رفتن. رجوع به چارنعل رفتن شود.

معنی کلمه چهار نعل رفتن در فرهنگ فارسی

بشتاب رفتن اسب . تند و تیز رفتن بتک خاستن .

جملاتی از کاربرد کلمه چهار نعل رفتن

اينها بايد بدانند كه اگر دست مرموز و نامرئى بنى اميه براىنيل به هدفهاى خويش - كه تنها در منزوى بودناهل بيت امكان پذير مى باشد - با تبليغات و هو وجنجال ، عبداللّه بن عمر را يكى از ((مكثرين )) در حديث و متخصصين در مذهب معرفى مىكند(32) و او نيز چهار نعل به استقبال اين جريان مى شتابد بايد به مجازات اينعمل ننگينش كه وجود وى وسيله بهره بردارى معاويه ها و يزيدها قرار گرفته است بهپاى كثيف ترين و جنايتكارترين افراد بشر بوسه بزند:
حالت چهار نعل زمانی قابل رویت است که اسب به شدت می دود؛ مثلا در مسابقات اسبدوانی.
گاوها مثل اسب چهار نعل حرکت می‌کردند و گاوسواران به سرعت به ما نزدیک شدند، من تا آن روز قشون گاو سوار ندیده بودم.