چهار زانو نشستن

معنی کلمه چهار زانو نشستن در لغت نامه دهخدا

چهارزانونشستن. [ چ َ / چ ِ ن ِ ش َ / ش ِ ت َ ] ( مص مرکب ) مربع نشستن. تربع. ( زوزنی ). گردپای نشستن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به چارزانو زدن و چارزانو نشستن شود.

معنی کلمه چهار زانو نشستن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) نوعی از نشستن بطوری که زانوها در طرف راست و چپ و پای راست زیر زانوی چپ و پای چپ زیر زانوی راست قرار گیرد .
مربع نشستن تربع . گرد پای نشستن .

جملاتی از کاربرد کلمه چهار زانو نشستن

23 - و نيزدر كافى به سند خود از حضرت عبدالعظيم بن عبدالله حسنىنقل كرده كه ايشان بدون ذكر سند از رسول خدا (صلى الله عليه و آله )نقل كرده و گفته كه آن حضرت سه جور مى نشست : يكى (قرفصاء) - و آن عبارت ازاين بود كه ساقهاى پا را بلند مى كرد و دو دست خود را از جلو بر آنها حلقه مى زد و بادست راست بازوى چپ و با دست چپ بازوى راست را مى گرفت ، دوم اينكه دو زانوى خود ونوك انگشتان پا را به زمين م ى گذاشت ، سوم اينكه يك پا را زير ران خود گذاشته وپاى ديگر را روى آن پهن ميكرد و هرگز ديده نشد كه چهار زانو بنشيند.

چهار زانو نشست و دست راست را روى دست چپش گذاشت 

در کتاب اقدس بند ۱۴ چنین آمده که به جای هر نماز فوت شده، یکبار سجده کرده و در هنگام سجود آیه «سبحان الله ذی العظمة و الاجلال و الموهبة و الافضال» خوانده می‌شود. بعد از اتمام سجده یا سجده‌ها چهار زانو نشسته و ۱۸ مرتبه آیه «سبحان الله ذی‌الملک و الملکوت» خوانده می‌شود
همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است ، پس از آنامام عليه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنوربيرون آمد.
بـسـند معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقولستكه هرگاه بخوردن طعام بنشينيدبـروش بـنـدگـاه دو زانـو بـنـشـينيد و يك پاى را بروى پاى ديگر مگذاريد و چهار زانومنشينيد كه اين نشستن را و صاحبش را خدا دشمن ميدارد و ظاهر اينحديث آنستكه چهار زانو كهنهى واقع شده است آنستكه بروش جباران يك پا را برران گذارد.
منقول است كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه :جبرئيل براى حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم مسواك و حجامت را آورد. در فقهالرضا مذكور است ، كه چون اراده حجامت كنى چهار زانو در پيش حجام بنشين و بگوبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَعُوذُ بِاللّهِ الْكَريمِ فى حَجامَتى مِنَ الْعَيْنِ فى الدَّمِ وَمِنْكُلّ سُوءٍ وَاَعْلالٍ وَ اَمْراضٍ وَ اَسْقامٍ وَ اَوُجاعٍ وَ اَسْاءَلُكَ الْعافِيَةَ وَ الْمُعافاةَ وَالشِّفاءَ مِنْكُلِ داءٍ.
3 با طماءنينه در حال ايستاده يا نشسته ، بدون اينكه تكيه دهد يا چهار زانو بنشيند.
آن شخص بر روى دو پاى خود بلند شد و عرض كرد: يابنرسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ! اين فقط مخصوص مردم قم است ؟ فرمود: بلىمخصوص اهل قم و كسانى كه حرف آنها را مى زنند - و از آنها تبعيت مى كنند. بعد فرمود:آيا مى خواهى از اين بيشتر بگويم ؟ عرض كرد: بلى . فرمود: از جدم پيامبر اكرم صلىالله عليه و آله و سلم به من رسيده كه آن حضرت فرمود: - در شب معراج از بالا نگاهكردم - چشمم به زمينى افتاد سبز و خرم ، رنگ آن رنگ زعفرانى و بوى آن مانند بوى مشكو عنبر بود. پيرمردى كه كلاهى بر سر داشت ، و چهار زانو در وسط آن زمين نشسته بود.گفتم : اى حبيب من جبرئيل ! اين كدام بقعه از زمين است ؟ گفت : در اين سرزمين دوست دارانوصى تو على ابن ابى طالب هستند. گفتم : پير مردى كه چهار زانو نشسته است ؟ جوابداد: آن شيطان لعين است . گفتم : براى چه آن جا نشسته ؟جبرئيل گفت : مى خواهد آنها را از ولايت على منحرف كرده و به سوى فسق و فجوربكشاند.
بنده حريم اساتيد را بسيار حفظ مى كردم ، سعى مى كردم در حضور استاد بهديوار تكيه ندهم . سعى مى كردم چهار زانو بنشينم ، حرف را مواظب بودم زياد تكرارنكنم ، چون و چرا نمى كردم كه مبادا سبب رنجش ‍ استاد بشود، مثلا من يك وقتى محضر همينآقاى قمشه اى (مرحوم حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى ) نشسته بودم ، خم شدم و كف پاىايشان را بوسيدم ، ايشان برگشتند و به من فرمودند: چرا اين كار را كردى ؟گفتم : من لياقت ندارم كه دست شما را ببوسم ، براى بنده خيلى مايه مباهات است ، خوبچرا اين كار را نكنم ؟... (334) (335)

در فقه الرضا عليه السلام مسطور است كه چون اراده حجامت كنى چهار زانو در پيش حجامب نشين