چندم زا

معنی کلمه چندم زا در فرهنگستان زبان و ادب

{multipara} [علوم سلامت] زنی که بیش از یک زایمان داشته است

جملاتی از کاربرد کلمه چندم زا

اين بچه اى كه در دبستان مى رود بلكه قبل از اينكه در دبستان هم برود، تازه زبانباز كرده است ، تا آن پيرمردهائى كه خوابيدند در توى خانه و نمى توانند بيرونبيايند، همه با هم بگويند كه مرگ بر اين سلطنت پهلوى ، اين زبان خداست ، اين القاىالهى است ، اين يك چيزى نيست كه بشود بشر اين را درستش كند، يك دفعه مثلامتحول كند يك مملكتى ، تمام يك مملكت سى و چند ميليونى را كه ديروز از يك پاسبان مىترسيدند،آمد توى بازار مى گفت ، بيرق بزنيد، روز چندم آبان است بايد بيرقبزنيد، هيچ تخلفى نبود در كار، حالااگر خود اعليحضرت هم تشريف بياورند توىبازار، مردم با مشت خردش مى كنند، جرئت هم نمى كند كه بيايد بيرون .(1253)
عوض بادهٔ گلگون صراحی چندم شیشهٔ دیده ز خون جرعه فشان خواهد بود
چندم پرسی کز چه جهت روزی توست با آنکه خداست رازق از کل جهات
شامگاه یک‌شنبه ۸ خرداد در تظاهرات اعتراضی مردم آبادان که برای چندمین شب پیاپی ادامه یافت، معترضان شعارهای از جمله «نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم» و «بسیجی برو گم شو» سردادند.
چندم ز تو ای نخل تر نبود به جز حسرت ثمر ز امیدگاهان برخورند امیدواران بیش از این
محمدرضا ایلدار ژاله در ۱۷ خرداد ۱۳۲۶ در مشکین‌شهر به دنیا آمد. وی کارمند بازنشسته بانک ملی ایران بوده و ساختن ساز را به طور رسمی از سال ۱۳۵۷ آغاز نمود. تخصص وی در ساختن تار و سه‌تار است. ولی در ساختن سازهای سنتور، تنبور، قیچک، کمانچه، دف و دایره مهارت دارد و نوآوری‌هایی نیز در زمینه ساخت و صدادهی این سازها به انجام رسانده‌است. او بر روی هر یک از سازهایی که می‌سازد، یک شماره سریالی حک می‌کند که نشان می‌دهد چندمین سازی است که توسط او ساخته شده‌است. وی تا شهریور سال ۱۳۹۸ مجموعا ۱۴۲۴ دستگاه ساز تولید نموده‌است. او مقیم تهران بوده و در یکی از محله‌های قدیمی تهران زندگی می‌کند.
چندم پرسی مرا چرا رنجانی حقا که تو حال من زمن به دانی!
در ۶۳ ق. م، لوکیوس سرگیوس کاتیلینا پس از آنکه برای چندمین مرتبه از تصدی منصب کنسولی منع شد، تصمیم گرفت توطئه‌ای شکل دهد و جمهوری را براندازد. امّا کنسول آن سال، مارکوس تولیوس سیسرون، موفق شد توطئه را برملا کرده و نظم را (هرچند موقتی) به روم بازگرداند. کاتیلینا بیش از هرچیز متکی به حمایت پلبی‌ها ــ که بدانان اصلاحاتی رادیکال پیشنهاد می‌کردـ و نیز اشرافیان مضمحل شده‌ای بود که به آنان براندازی نظام فعلی (جمهوری) و محتملاً ایجاد یک نظام پادشاهی قدرتمند یا چیزی شبیه به آن را القا می‌کرد. سیسرون به لطف اخطار پنهانی مبنی بر در خطر بودن دولت که فولویا، معشوقه یکی از توطئه‌گران به نام کوینتوس کوریوس، در اختیارش نهاد از توطئهٔ در شرف وقوع مطلع شد، و یک فرمان نهایی سنا برای دفاع از جمهوری[یادداشت ۸۴] از سنا گرفت که به موجب آن، قدرت و اختیارات ویژه‌ای به دو کنسول تفویض می‌شد. سیسرون که از یک تلاش ترور از سوی توطئه‌گران‌جان سالم به در برده بود، نشست سنا را در معبد ژوپیتر فراخواند، و با نخستین نطق از مجموع چهار نطق موسوم به «خطابه‌های علیه کاتیلینا»[یادداشت ۸۵] اتهامات سختی به کاتیلینا زد. کاتیلینا که نقشه‌های خود را نقش بر آب می‌دید، ناچار شد روم را ترک کند تا با حامی‌اش گایوس مانلیوس به اتروریا عقب‌بنشیند، و در همین حال رهبری توطئه را به برخی از مردان مورد اعتمادش یعنی لنتولوس سورا و گایوس کِتِگوس سپرد.
چندم این هستی...دهد باده بیاد بده آن باده که هستی ببرد از یادم
ز اعتماد آن که در زلفت به یک تارم اسیر چندم آری در جنون این تار خود زنجیر نیست
ظاهراً از دیر باز در ایران باستان، زمان تاجگذاری پادشاه، به عنوان آغاز تقویم به حساب می‌آمد، و سال‌ها، بعد از پادشاهان نامگذاری می‌شدند. با آغاز پادشاهی هر پادشاه سال را شماره می‌کردند و ظاهراً برای اشاره به سالی خاصی می‌گفتند سال چندم از پادشاهی فلان پادشاه. برای مثال، می‌گفتند: “پنجمین ماه از هفتمین سال حکومت اردشیر”. این شیوهٔ گاه‌شماری تا پایان دورهٔ ساسانیان ادامه داشته‌است. در مورد روزها هم به شمارهٔ آن روز اشاره می‌کردند. مثلاً در کتیبه بیستون از داریوش بزرگ چنین آمده‌است «از ماه اَنامَکَه (بی نام) سیزده روز گذشته..»
چندم از بدخواه می‌ترسانی ای ناصح برو من نخواهم بهر کس بد با کم از بدخواه نیست
دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر
کارگران شرکت فولاد در اهواز، چهارشنبه ۳۰ آبان، برای چندمین روز متوالی با تجمع در خیابان اعتراضشان را ابراز کردند. آن‌ها با راهپیمایی به سمت استانداری خوزستان علیه وضعیت موجود شعار دادند. این کارگران شعار دادند: «ما کارگرهای فولاد، علیه ظلم و بیداد، می‌جنگیم، می‌جنگیم.»
تو می‌دانی که چون در بندم از تو به جان آمد دلم تا چندم از تو
وقتست اگر بیایی و لب بر لبم نهی چندم به جست و جوی تو دم بر دم اوفتد