چنبر زدن

معنی کلمه چنبر زدن در لغت نامه دهخدا

چنبر زدن.[ چَم ْ ب َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) حلقه زدن :
درون دریا مد آمدی به روز دو بار
چنانکه چرخ زدی اندر آب او چنبر.فرخی.زین دو سه چنبر که بر افلاک زد
هفت گره بر کمر خاک زد.نظامی.رجوع به چنبر شود.

معنی کلمه چنبر زدن در فرهنگ معین

( ~. زَ دَ ) (مص ل . ) حلقه زدن .

معنی کلمه چنبر زدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) دور خویش حلقه زدن ( مانند حلق. مار ) .

معنی کلمه چنبر زدن در ویکی واژه

حلقه زدن.

جملاتی از کاربرد کلمه چنبر زدن

163-(ثُغْرَه ) بالضّم مغاكى در چنبر گردن . لَبان يعنى سينه . و معنى بيت آناست كه پيوسته تير زدن به گودى گلو و سينه او تا حدّى كه خونمثل پيراهن بر بدنش احاطه كرد و خون را پيراهن خود نمود. (شيخ عبّاس قمى رحمه اللّه ).