چم کلگه

معنی کلمه چم کلگه در لغت نامه دهخدا

چم کلگه. [ چ َ ک َ گ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چم خلف عیسی بخش هندیجان شهرستان خرم شهر که در 13 هزارگزی شمال هندیجان کنارراه اتومبیل رو هندیجان به خلف آباد واقع است. دشت و گرمسیر است و 250 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه زهره. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و راهش درتابستان اتومبیل رو است. ساکنان این آبادی از طایفه ٔقنواتی میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه چم کلگه در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان چم خلف بخش هندیجان شهرستان خرمشهر .

جملاتی از کاربرد کلمه چم کلگه

در مسجد سلیمان نیز علاوه بر تخت‌گاه بردنشانده و سرمسجد، بالای تپه‌ای در محله کلگه که مشرف است بر بیمارستان شرکت نفت نیز کاخی بنا نهادند که تاکنون آثار و بقایای آن بجای مانده و در آن تپه، مجسمه‌ها و سکه‌هایی از عهد ایلامی‌ها و هخامنشی‌ها پیدا شده است.
دکتر احمد اقتداری استاد دانشگاه تهران در سفرنامه خود که در سال ۱۳۵۶ خورشیدی از منطقهٔ تشان و بازمانده‌های آن و آثار آبلش و کلگه زار دیدن کرده می‌نویسد: «آثار شهر کهنهٔ آن همان شهر کهن پیش از اسلام به ز آمد کواذ (به ز آمد قباد، بهگواد، بهگباد، بهقباد؟) ساسانی است که نویسندگان دوران اسلامی به آن اشاره نموده‌اند می‌باشد و جایگاه آن در شمال شهر بزرگ ارگان نشان داده شده بود.
ملکشاهی چَمَزی چمشگزک: ۱- خمیس ۲- نقی (نظربگ) ۳- کاظم بگ ۴- روسگه (رستم بگ) ۵- خداداد ۶- ملگه ۷- شکَربگ ۸- حسین بگ ۹- شیه‌وردی (شاهوردی) ۱۰- خرزینوند ۱۱- قیطولی ۱۲- گلان ۱۳- کله وند ۱۴- کینیانه ۱۵- خلیل وند ۱۶- کناری وند ۱۷- گراوندی ۱۸- سرایلوند ۱۹- شهره میر (شیره میر) ۲۰- کل کل ۲۱- کلگه ۲۲- کوگر (کبک گیر) ۲۳- باباهای پیرمحمد ۲۴- جمعه ۲۵- سیه‌گه ۲۶- حمانه و کول (علی نظر)
در مدخل دره مزبور روستای ده تولی را مشروب می‌کند و پس از آمیختن با یک ریزابه شرقی با آب دره دلی صفدر و سپس با رود وزگ مخلوط می‌گردد و از طریق دره شرقی کوه خرکلون به سوی روستای کلگه جاری می‌شود.
پس از کمی استراحت از راه کلگه زار مسیر را ادامه دادیم.
واقعاً کلگه زار هنوز آثار باستانی و میراث گرانبهای بسیاری را در خود به یادگار و نگهداری کرده بود که کاملاً بررسی و تحقیق دقیقی را طلب می‌کرد.
دره کلگه پراشکفت، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران است.