چم چنگ

معنی کلمه چم چنگ در لغت نامه دهخدا

چم چنگ. [ چ َ چ َ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد:«یکی از آبادیهای چارمحال اصفهان است ». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 261 ). و در فرهنگ جغرافیایی آمده است : «دهی از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهر کرد که در هزارگزی شمال باختر شهرکرد و 2 هزارگزی راه پل زمان خان به شهرکرد واقع است. کوهستانی و معتدل است و 302 تن سکنه دارد. آبش از زاینده رود و قنات. محصولش برنج ،بادام کشمش و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

معنی کلمه چم چنگ در فرهنگ فارسی

مولف مر آت البلدان نویسد : یکی از آبادیهای چار محال اصفهان است

جملاتی از کاربرد کلمه چم چنگ

ترحم کرد بر بخت نگونم گرفت از چنگ آن قوم زبونم
پس بيائيد، تا تقواى الهى را پيشه خود سازيم و بدينوسيله خود را از حضيض ذلت بهاوج عزت برسانيم . بيائيد تا به حبل الهى ؟ رشته اى محكمتر از آن نيست ، اعتصامجوئيم ، و خود را از فرش به عرش الهى برسانيم بيائيد تا به ريسمانى كه يك سرآن بدست خدا است كه فوق دستهاست ، چنگ بزنيم و به لقاء اونائل آئيم . بيائيد تا با وارد شدن به حصن و مرز تقوى ، خود را مهالك و بدبختى هامصون و محفوظ بداريم بيائيد ريسمان خدا را رها نكنيم كه هيچ ريسمانى و ارتباطىقويتر از ريسمان خدا و ارتباط با خدا نيست .
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید قضا همی‌بردش تا به چنگ باز آید
نالهٔ عشاق برآمد ز چنگ پر شد ازو هند و عراق و فرنگ
بسیاری از خودروهای عبوری، بی‌خبر از این اتفاق، در چنگ نیروهای عراقی گرفتار شدند.
بابک پس از به چنگ آوردن حکومت پارس قاعدتاً می‌بایست سکه‌ای به نام خود و پدرش ساسان ضرب کرده باشد؛ اما تاکنون سکه‌ای از بابک پدر اردشیر بابکان بدین شکل به دست نیامده‌است و تنها پنج‌درهم نقره به نام شاپور یافت شده‌است. بر روی این سکه تصویر شاپور بر تخت شاهی پارس و بر پشت سکه تصویر بابک با کلاه مرواریددوزی شده که بر آن شکل ویژهٔ پنج گوشه‌ای درشت نصب گردیده، ضرب شده‌است. این سکه‌ها مطابق با نوع سکه‌های معمولی پارس است. تصویر شاپور و بابک در نگاره‌های تخت جمشید نیز دیده می‌شود.
آخرين نظريه اى را كه مغرب زمين پس از آنهمه فراز و نشيب در مقوله معرفت شناسى وسرخوردگى و سرگشتگى دريافت ، عدم امكان دست يابى به حقيقت بود! براساس ايننظريه ،اساسا انسان نمى تواند به حقيقت دست پيدا كند و از آن رو كه از درك آن عاجزاست ، بنابراين نبايد به دنبال كشف آن هم برود . بشر صرفا بايد در انديشه گذرانمعاش و زندگى خود باشد و تلاش كند آنچه را كه براى زندگى او مفيد و سودمند استيعنى رفاه و لذت بيشترى براى او فراهم مى كند ،به چنگ آورد و به آن دلخوش باشد.پس نبايد از علم و عقل و معرفت انتظار كشف حقيقت را داشت ، زيرا اساسا حقيقت دست يافتنىنيست !
بدو در مردمش همواره جادو یکایک برق چنگ و کوه بازو
چون مالك اشتر آماده حركت به سوى مصر شد، جاسوسان معاويه در عراق خبر حركت مالكرا به وى نوشتند، و اين مطلب بر معاويه گران آمد چه چشم طمع به مصر دوخته بود، وخوب مى دانست كه اگر مالك در آن جا پا نهد مصر از چنگ وى بيرون خواهد رفت ، و نيزمالك در نزد او از محمد بن ابى بكر پر صلابت تر مى نمود، لذا به دهقانى مالياتپرداز كه در قلزم سكونت داشت كس فرستاد كه على (ع ) مالك اشتر را به طرف مصرگسيل داشته و اگر شر او را از سر ما بردارى تا زنده هستى ماليات همان ناحيه را بهتو خواهم بخشيد، بنابراين هر چه مى توانى درقتل او چاره اى بينديش . سپس معاويه اهل شام را جمع كرد و به آنان گفت : همانا على اشتررا به سوى مصر فرستاد: همگى گرد آييد تا از خدا بخواهيم شر او را از سر ما كوتاهكند، سپس دعا كرد و همگى با او دعا كردند.
صحبت من همه با عشق و نبید الفت من همه با چنگ و رباب
همچو به دور گل است ناله بلبل باده که در گردش است و غلغله چنگ
بودلا، روستایی از توابع بخش چنگ الماس شهرستان بیجار در استان کردستان ایران است.بودلا به معنی خانه و زیستگاه از ریشه بودن به معنی زیستن است.
دل بی‌تو بسی تنگتر از سنهٔ چنگ است جان بی‌تو بسی زارتر از زیر رباب است
ز بیمش گریزد به دریا نهنگ پلنگش ز هیبت بریزد دو چنگ
پيامبر خدا (ص ) مرا به يمن فرستاد. در آن موقع گروهى تمهيد چيده ، گودالى را براىشكار شير حفر كردند و خود در كمين نشسته بودند كه شيرى در آن افتاد. مردم به نظارهشير در پيرامون گودال جمع شدند و ازدحام جمعيت موجب گرديد كه يك نفر از آنها درگودال بلغزد. او براى نجات خويش چنگ به ديگرى ، و دومى دامن سومى ، و سومىچهارمى را گرفت و هر چهار تن به درون گودال غلتيدند و شير به جان آنها افتاد و هرچهار نفر را زخمى مهلك زد. تا اينكه مردى جراءت كرد با حربه اى شير را از پاىدرآورد و آن چهار نفر نيز هلاك شدند و اولياى دم هر كدام خونبهاى خود را خواستارگرديدند. در نتيجه شمشيرها را كشيدند و چيزى نمانده بود كه به كشتار يكديگربرخيزند كه امام آمد و به چاره جويى پرداخت و فرمود با اينكه پيامبر خدا (ص ) زندهاست به جان هم افتاده ايد؟ و بنا به روايتى فرمود: مى خواهيد دويست نفر را به خاطرچهار نفر بكشيد؟! من ميان شما داورى مى كنم . اگر پذيرفتيد كه هيچ ، والا براى داورىبه خدمت پيامبر خدا برويد و كسى هم حق ندارد كهقبول نكند.
گر تیغ زنی ز دست و بازو دل چون گسلد ز دامنت چنگ
افرادی که در این هنگام خارج از کشتی به سر می‌بردند، به رهبری هلموت فون موکه، افسر نخست ناو موفق شدند از چنگ دشمن بگریزند و به کمک کشتی کوچک‌تر دیگری از طریق امپراتوری عثمانی به آلمان بازگردند.
از برای سوختن از زیر دیگ گفته هیزم ندارم چنگ چیست