چروک دار

معنی کلمه چروک دار در لغت نامه دهخدا

چروکدار. [ چ ُ ] ( نف مرکب ) پوست بدن یا جامه یا پارچه ای دارای چین و چروک. دارای چین و شکنج. چین و چروکدار. رجوع به چروک شود.

جملاتی از کاربرد کلمه چروک دار

استفاده از از طراحانی مانند نیل الیاس منشأ گرفته است که از آنها برای ضبط نحوه ساخت مدل های خود استفاده می کند. این امر به طراحان پرکارتر این امکان را می داد تا تمام مدل های خود را ردیابی کنند الگوهای چین دار بسیار سریع به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط ایده ها بین طراحان مورد استفاده قرار گرفت. پس از چند سال استفاده از این نوع ، طراحانی مانند رابرت جی لنگ ، مگورو توشیوکی ،ماکاوا و پیتر انگل شروع به طراحی با استفاده از الگوهای چین و چروک کردند. این به آنها اجازه می داد با افزایش سطح پیچیدگی خلق کنند و هنر اوریگامی به رئالیسم بی سابقه ای رسید. اکنون بیشتر مدل های سطح بالاتر با الگوهای چین و چروک همراه هستند.