چراغ کور شدن

کلمه چراغ کور شدن: کوراجاق شدن .اجاقکور شدن . فرزند نداشتن . فرزند آوردن نتوانستن .

مدتی چشم و چراغ مملکت بودی و اینک چون چراغ کور پیش تندبادی‌، نوش جانت

معنی کلمه چراغ کور شدن در لغت نامه دهخدا

چراغ کور شدن. [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از مردن شخصی که از او هیچکس نماند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کوراجاق شدن. اجاق کور شدن. فرزند نداشتن. فرزند آوردن نتوانستن.

جملاتی از کاربرد کلمه چراغ کور شدن

آن ضریری گشت روشن دید حال آن چراغ کور کور پیره زال