( چراغ آسیا ) چراغ آسیا. [ چ َ / چ ِ غ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغی که بر آسیای کلان مثل آسیای آب و خراس روشن کنند تا بروشنائی آن کاری که در آسیابانی باید کرد،خاطرخواه بعمل آید. ( آنندراج ). چراغ مخصوصی که آسیابان در آسیا روشن کند، برای رفع تاریکی : نیست ممکن کز غبار کلفت دوران سلیم اختر ما چون چراغ آسیاروشن شود.سلیم ( از آنندراج ).زبان شکوه فرسودی ز چرخ بیوفا دارم ولی در گرد کلفت چون چراغ آسیا دارم.صائب ( از آنندراج ).
معنی کلمه چراغ اسیا در فرهنگ فارسی
( چراغ آسیا ) چراغیکه بر آسیای کلان مثل آسیای آب و خراس روشن کنند تا بروشنائی آن کاریکه در آسیابانی باید کرد خاطر خواه بعمل آید .
جملاتی از کاربرد کلمه چراغ اسیا
رخ زرد مرا، از ناتوانی، در بیاض مو نمایان کرده مانند چراغ آسیا پیری
اگر خواهد خدا کارت بدست دشمنان سازد بزور باد میگردد چراغ آسیا روشن
(زخورشید اختر ما تیره روزان کی جلا گیرد؟ چه پرتو چشم روزن از چراغ آسیا گیرد؟)
در غبار دل نهانم چون چراغ آسیا گر غبارآلود باشد حرف من، بر من بپوش
کشتهٔ گرد کدورت شد چراغ خاطرم طالعی همچون چراغ آسیا باشد مرا
زبان شکوه فرسودی ز چرخ بیوفا دارم دلی در گرد کلفت چون چراغ آسیا دارم
ز رویش گرد خط روزی که بر می خاست، دانستم که می سازد چراغ آسیا، خورشید تابان را
دل چرخ از غبار خاطر من چون نیندیشد مکرر آفتابش را چراغ آسیا کردم
نیست ممکن کز غبار کلفت دوران سلیم اختر ما چون چراغ آسیا روشن شود