چاک و چیل
معنی کلمه چاک و چیل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چاک و چیل
گل گریبان چاک و نرگس مست رفتند از چمن سرو را غیر از هوایی در سر مخمور نیست
قسمت ما سینه چاک و دل صدپاره است از همان گلبن که مردم گل به دامان می کنند
گریبان چاک و سرخوش همچو نرگس جام می در کف چو گل ته پیرهن، بند قبای ناز وا کرده
مرا از تاب خون خوردن گریبان چاک و بی دردش گمان کز مستی می پاره می سازم گریبان را
شد سینه چاک و سوزن مژگان تو دمی چون رشته سرشک نیاید بکار من
ز شورش جامه چاک و مو فتیله درختان گرد او اهل قبیله
تیزگوشان هری را از سماع این خبر سینه ها شد چاک و دلها ریش و جانها دردمند
بدگمانم با وجود آنکه دیدم آفتاب بر سر کوی تو جیب چاک و چشم تر نداشت
به جیب چاک و به دل داغ هجر یار ندارم چه سان به سیر روم روی لالهزار ندارم
پیراهن معمول از گذشته تاکنون دستخوش تغییر گشته و از گشادی آن کاسته شدهاست. پیراهن مردان سیستانی در گذشته راسته و گشاد دوخته میشد که در جلو فاقد سجاف و از سرشانه شکافی مورب تا زیر سینه داشت و بر روی شانه بسته میشد و روی آن با ابریشم سفید، خامهدوزی میشد. آستین آن گشاد بوده و قد آن تا زیر زانو میرسید و جیب چهارگوش در پهلوها داشتهاست. اما به مرور از گشادی آستین پیراهن کاسته شده و به شکل راسته با مچ درآمد. در جلو سجاف با یقه یا بدون یقه و قد آن تا زانو در در دو طرف پهلو دارای چاک و جیب چهارگوش میباشد.
بیرون شد و کرد پیرهن چاک و افگند به تارک از زمین خاک